کار و صدقه به وقتش

شنبه ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
1:39
متینا

از قدیم گفتن «حساب حساب، کاکا برادر»

وقتی داری کاری رو انجام می‌دی و می‌خوایی توش پیشرفت کنی باید کار و دلسوزی رو  هر کدوم رو به وقتش انجام بدی !چرا؟

چون اگر موقع کار از روی دلسوزی کاری کنی یا صدقه بدی، مهربانیت رو نشون بدی، ممکنه باعث شکست در کارت بشه. نمی‌گم صدقه نده یا دلسوزی نکن، فقط کار رو وقتش انجام بده و دلسوزیت رو با روشی که به پیشرفت و کارت صدمه نزنه تو زمان و موقعیت مناسب انجام بده.

وقتی وارد بازار کار می‌شی رقبا بی‌رحم هستند چون همه برای پیشرفت خودشون تلاش می‌کنن و میدان رو بر رقیب تنگ می‌کنن و گرگ‌های بره نمای زیادی وجود دارن، اگر در این موقع ضعف و دلسوزیت رو به کسی در زمان غلط نشون بدی، ممکنه بشی  طعمه گرگ و بازنده میدان نبرد تجارت، پس کار و صدقه به وقتش. 

تجربه شده میگم

 

پ. ن: 😎😁 اینم آدرس کانال تلگرام بنده : matinaland

حتما عضو شید 😉 یادتون نره 😁

راستی چند مطلب با عنوان  «فیلمِ خواب متینا»  گذاشتم، خوشحال میشم راجبشون نظر بدید 😊

قصه دلبری

شنبه ۱۴۰۰/۰۲/۱۸
22:6
سین حا

کتاب قصه دلبری، زندگی نامه شهید محمد حسین محمد خانی به روایت همسر شهید، خانم مرجان در علی و به نویسندگی آقای محمد علی جعفری هست 🤗

این کتاب خیلی زیباست و اگه به زندگی نامه شهدا علاقه دارین حتماً بهتون پیشنهادش میکنم :) 

در ادامه بخش های قشنگی از کتاب رو می‌نویسم 😍

⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

 

​​​​​​

⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩

حتماً نظرتون رو درباره این کتاب و نوشته ها برامون بنویسید :))))

مثل کوه

چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
15:47
مینا

 

روی تخت دراز می‌کشم. خیره به سقف، غرق در افکار خودم میشم. گهگاه صدای راه‌رفتن همسایه که معلومه دمپایی‌اش، پاشنه بسیار محکمی داره، به گوش می‌رسه. بعضا کشیده‌شدن صندلی، افتادن جسمی بر زمین، حرف‌زدن و غیره من رو از افکار خودم دور می‌کنه. تا به خودم میام و فکرم رو جمع می‌کنم که کدام‌یک از کارهام رو انجام داده‌ام و کدام‌یک مونده که هنوز بهشون رسیدگی نکرده‌ام، دوباره صداها حواسم رو پرت می‌کنه. تا نیمه شب این قصه ادامه داره. وقتی چراغ‌ها، که نورشون از حیاط خلوت به پنجره اتاقم می‌تابه، یکی‌یکی خاموش می‌شوند، سکوت و تاریکی همه‌جا رو فرامی‌گیره و این نشانه تمام شدن یک روز پرمشغله است.

این سکوت من رو به یاد کسانی می‌اندازه که با صدای زندگی دیگران روزگار می‌گذرانند و حتی برای یک غلت‌زدن ساده در بستر بیماری، باید از اطرافیان، کمک بگیرند. فکر اینکه من می‌توانم کارهای یومیه‌ام را انجام بدهم، در خانه قدم بزنم و برای خودم مشغله‌ای درست کنم حتی نیمه‌های شب، اما آن‌ها تمام شبانه‌روز همچنان باید به سقف خیره بمانند، من رو آزرده می‌کنه. تا فردا فرابرسه و روز جدید دیگری برای همه آغاز بشه اما آن‌ها همچنان با همان حالت، روز رو به شب می‌رسانند.

 

 

به یاد جانبازان عزیز کشورم که زندگیشون رو فدای سلامتی، آرامش و آسایش دیگران کردند و هنوز هم مثل یک کوه باصلابت، ایستاده و آرام، تکیه‌گاه امن و مطمئن ما هستند.

 

بهترین هدیه‌های خداوند نثارشان باد


 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

 

موضوعات مرتبط: اجتماعی

علل خودکشی | راه های پیشگیری از خودکشی را بیاموزید

پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۲۰
23:43
شکیبا نعیمی

علل خودکشی | راه های پیشگیری از خودکشی را بیاموزید

علل خودکشی | راه های پیشگیری از خودکشی را بیاموزید

علل خودکشی به اندازه تمام انسان‌ها گسترده بوده و هر کس دلیل خاص خود را برای رهایی از این دنیا دارد. این سؤال همیشه به وجود می‌آید که یک فرد به چه نقطه‌ای از رنج و عذاب می‌رسد که هم جرات و هم قصد پایان دادن ارادی به زندگی خود یعنی خودکشی را پیدا می‌کند. ثروتمند و فقیر، کارگر و کارفرما، پیر و جوان، همه و همه گاهی ممکن است به مرحله خودکشی برسند. اما علت خودکشی هر چه که باشد همیشه منجر به وقوع خودکشی نمی‌شود. اگر احساس می‌کنید در اطراف شما کسی نشانه‌ای از خودکشی دارد، بهتر است با مطالعه این مقاله به برخی از مهم‌ترین علل خودکشی پی ببرید. با برطرف کردن این علل می‌توانید به فرد در معرض خطر کمک کنید و یا با در میان گذاشتن موضوع با افراد متخصص با راه‌های پیشگیری از خودکشی آشنا شوید.

 

پیش از علل ماهیت خودکشی را بشناسید

ماهیت خودکشی چیست؟

خودکشی انفرادی‌ترین تصمیم زندگی انسان است. در خودکشی فرد به جایی می‌رسد که دیگر زندگی و این دنیا را نمی‌خواهد و یا در جستجوی زندگی بهتر یا به دنبال پایان شکنجه است. نکته‌ای که در تمام این افراد بارز است، خسته شدن از زندگی و ناتوانی در تحمل شرایط است. مسائلی که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت، دلایلی است که فرد را از زندگی خسته می‌کند و به قولی عطای آن را به لقایش می‌بخشد؛ در نتیجه اقدام به خودکشی می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خودکشی کلیک کنید.

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید: 

 

 

 

چگونه تنها باشیم، اما خوشحال زندگی کنیم؟

شنبه ۱۳۹۹/۰۶/۱۵
0:26
شکیبا نعیمی

چگونه تنها باشیم، اما خوشحال زندگی کنیم؟

تنها بودن را با شادی پر کنید و لذت ببرید

 

چگونه تنها باشیم، اما خوشحال زندگی کنیم؟

هر کدام از افراد تعاریف و توضیحات خاص خود را از خوشبختی دارند و برای هر شخصی، خوشحالی معنای خاصی دارد. مهم نیست که در زندگی با چه چالش‌هایی مواجه می‌شویم، مسیر زندگی‌مان به چه صورت است و حتی چه سبک زندگی را برای خود برگزیدیم، در پایان هر روزمان چیزی که بیشتر از هر چیزی برایمان حائز اهمیت است، خوشحالی و حس شادی در وجودمان خواهد بود، یا به زبان ساده‌تر، آن چیزی که به ما آرامش می‌دهد.

چه تنها باشید، چه متاهل و دارای فرزند، تفاوتی ندارد، چرا که به هر حال باید بدانید که چطور می‌توانید تنها زندگی کنید و اوقات تنهایی را با نهایت لذت و شادی سپری نمایید. کافی است تمرین کنید تا خودتان را دوست داشته باشید و از خودتان مراقبت نمایید، چرا که این شما هستید که دقیقا باید بدانید از چه چیزی و از انجام چه کاری خوشحال می‌شوید، سپس متوجه خواهید شد که تنهایی به چه اندازه می‌تواند برایتان شادی آور باشد.

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید: 

 

روز دختر مبارک باشه ...

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
22:10
شایان

دختر یعنی: نجابت
دختر یعنی: لطافت
دختر یعنی: حرمت
دختر یعنی: برکت
دختر یعنی: احساس
دختر یعنی: عشق
دختر یعنی: پرنسس باباش
دختر یعنی: ناموس برادراش
دختر یعنی: لبخند خدا …

روز میلاد حضرت معصومه (س) بنت موسی بن جعفر (ع) بر همه  دختران مبارک باشه ...

موضوعات مرتبط: حجاب، حیا و نجابت ، اجتماعی
برچسب‌: روز , دختر , میلاد , معصومه

خواستگاری دختر از پسر! چرا و چگونه؟

دوشنبه ۱۳۹۸/۱۲/۱۹
13:19
شکیبا نعیمی

خواستگاری چه از طرف پسر چه از طرف دختر صورت گیرد باید بر مبنای سه دیدگاه فرهنگی، اعتقادی و ضوابط و چارچوب‌های اجتماعی باشد و البته در هیچ قانونی تعیین نشده است که دختر از پسر خواستگاری نکند و هیچ الزامی هم تعیین نشده که حتما پسر از دختر خواستگاری کند.

چند وقت قبل یک دختر خانم در حاشیه مراسم افتتاح یک رستوران از محمدرضا گلزار خواستگاری کرد. قبل‌ترش ویشکا آسایش در گفت وگویی با یک تلویزیون اینترنتی اعلام کرد خودش از همسرش خواستگاری کرده. به تازگی هم که محمد موسوی والیبالیست خوش قد و بالای کشورمان در برنامه «دورهمی» گفت چند باری خانم ها با حضور در هتل محل اقامتش همراه با خانواده از او خواستگاری کرده اند.

به گزارش روزنامه خراسان، هر بار که خبرهایی این چنینی از سلبریتی ها منتشر می شود ماجرای خواستگاری دختر خانم ها از آقایان داغ می شود. بحث اصلی این است که اگر یک خانم به آقایی علاقه مند شد و احساس کرد می تواند با او خوشبخت باشد چه رفتاری باید داشته باشد؟ باید از ترس این که احیاناً برچسب خواستگار نداشتن، وقیح بودن و... به او بخورد بی خیال حسش شود و شاهد ازدواج فرد مورد علاقه اش با دیگری باشد؟

اتفاقی که در بسیاری از اوقات موجب تجرد قطعی دختر شکست خورده هم می شود. یا دختر می تواند با رعایت چارچوب هایی که باعث حفظ شأن خودش و خانواده اش باشد از طریق واسطه قابل اطمینانی دغدغه اش را پیگیری کند؟ البته حساب خواستگاری دختر خانم ها از سلبریتی ها کاملاً جداست، این که یک دختر به کسی که هم کفو او نیست و اصلاً نمی شناسدش با یک دسته گل پیشنهاد ازدواج بدهد با این که یک دختر خانم به همکار یا همکلاسی یا فامیلش احساس علاقه کند و از مسیر درستش پیگیر ماجرا باشد اساساً فرق دارد. در این پرونده و به بهانه صحبت های محمد موسوی سراغ موضوع جالب خواستگاری دخترها از پسرها و شرایطش رفتیم.

خواستگاری دختر از پسر! چرا و چگونه؟

وقتی یک دختر یا خانواده اش از شما خواستگاری می کند ...

ماجرای ابراز علاقه و خواستگاری دخترها از پسران، دو وجه دارد؛ یک بخش ماجرا این است که دخترها یاد بگیرند چطور از راه درست و با حفظ عزت‎نفسشان احساس شان را زیر پا نگذارند و خانواده‎های دختردار هم ظرفیت پذیرش این مسئله را در خودشان ایجاد کنند تا به‎جای سرزنش، از دخترشان و خواسته‎اش حمایت کنند. آن طرف قصه، اما پسرها و خانواده‎هایشان هستند که نوع برخورد و واکنششان به این مسئله هنوز به‎قدر کافی پخته نیست. برای همین فکر کردیم بد نیست این بخش پرونده را به گفت‎وگویی بی‎تعارف با پسرها و پدر و مادرهایشان اختصاص بدهیم:
هر حرف و رفتاری را ابراز علاقه و خواستگاری قلمداد نکنید؛ یک درخواست کمک از طرف همکارتان، یک تشکر صمیمانه از طرف هم‎کلاسی‎تان، یک جمله تحسین‎برانگیز از طرف همسایه‌تان به‎معنی خواستگاری کردن از شما نیست. اگر استادتان با شما خوش‎رفتار است، منظورش این نیست که آرزو دارد دامادش شوید. تا وقتی از ابراز علاقه کسی مطمئن نشده‎اید، کاری نکنید که آبروی طرف مقابل به‎خطر بیفتد.

شوید. تا وقتی از ابراز علاقه کسی مطمئن نشده‎اید، کاری نکنید که آبروی طرف مقابل به‎خطر بیفتد.

خواستگاری دختر از پسر! چرا و چگونه؟

اگر تعبیر شما از رفتار طرف مقابل درست بود؛ یعنی اگر دختری/ خانواده دختری مستقیم یا غیر مستقیم به وصلت با شما تمایل نشان داد، هیچ معنایی ندارد جز همانی که شما وقتی به خواستگاری می‏روید در ذهن دارید؛ به‎نظر می‎رسد این آدم، مناسب من /دختر من است. درست است که در جامعه ما خواستگاری کردن دخترها، خیلی مرسوم نیست اما هر امر غیرمرسومی لزوما معنای منفی پنهانی ندارد. کلیشه‎های من‎درآوردیِ «لابد هیچ خواستگار دیگه‎ای نداره»، «چه دختر بی‎حیایی»، «نکنه به مال و اموال ما چشم دوختن» و ... را دور بریزید. تحقیق کردن و پرس‎وجو و آشنایی به درد همین موارد می‎خورد.

خواستگاری دخترها از شما، معنای فوق مثبت پنهانی هم ندارد؛ وقتی از دختری خواستگاری می‎کنید، منظورتان این نیست که او مهم‎ترین آدم روی کره زمین است. فقط فکر کرده‎اید او احتمالا می‎تواند شریک زندگی آینده‎تان باشد، درست یا غلط بودن این فکر بعدها در جریان آشنایی مشخص خواهدشد. متقابلا خواستگاری دختران از شما هم به این معنی نیست که شما مهم‎ترین آدم روی کره زمین هستید، پس ماجرا را زیادی بزرگ نکنید.

 

اگر خواستگاری به خوشی سرگرفت و به ازدواج ختم شد هم لازم است شما و خانواده‏تان یک‎سری نکات را یادتان بماند. وقتی دو نفر در کنار هم زندگی می‏کنند –درشرایط عادی- یعنی هردو به این وصلت راضی بوده‎اند. پس دیگر فرقی نمی‎کند چه کسی پا پیش گذاشته‎است؛ موقع دعوا و ناراحتی به‎زبان آوردن جملاتی مثل «تو بودی که به من پیشنهاد دادی»، هیچ فایده‎ای ندارد جز نابودکردن رابطه و زندگی‎تان.

اگر در بین فامیل و آشنایان شما خواستگاری دختران از پسران مسئله نپذیرفتنی و احیانا مذمومی است، لازم نیست آن‎ها از جزئیات آشنایی شما و همسرتان باخبر شوند. منظورم این نیست که پنهان‎کاری کنید چون هیچ امر قبیحی اتفاق نیفتاده که نیاز به پنهان کردن داشته‎باشد، فقط حواستان باشد مدام جلوی همه به شوخی و جدی نگویید «ایشون بود که از من خواستگاری کرد». پچ‎پچ‎ها و نگاه‎های معنی‎دار دیگران هیچ خوشایند همسرتان نیست.

پاسخ هایی روان شناسانه به رایج ترین سوالات درباره خواستگاری دختر از پسر
بنفشه دولت آبادی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده

خواستگاری و ازدواج یک راه و یک شیوه ندارد. این اتفاق غافلگیر کننده، ممکن است برای هر کدام از ما به شکلی خودش را نشان دهد اما حالا می خواهیم به سراغ نوعی خاص تر از خواستگاری ها برویم. خواستگاری دختر از پسر! همین جمله کافی است تا بمبی بین اعضای خانواده منفجر شود و همه شروع کنند به اظهار نظر و قضاوت. اظهارنظرهایی که البته معمولا با نهی و بدگویی از دختر همراه است و همین مسئله باعث شده که دخترها با وجود علاقه به طرف مقابل نتوانند این مسئله را پیگیری و به نوعی از مرد مورد نظرشان خواستگاری کنند.

مزایای خواستگاری دخترها از پسر

با این حال، باید یادمان باشد به بهانه تغییر یک فرهنگ نباید ارزش های انسانی و اعتقادی کم رنگ شود. همان طور که در بیشتر جوامع عرف است پسران با کمال احترام و تشریفات ویژه به خدمت خانواده دختر می رسند و از او خواستگاری می کنند، اما در برخی مناطق جهان خانم ها به خواستگاری آقایان می روند. حال چگونه باید این بحران را پشت سر گذاشت که در این ماجرا به دختر خانم ها آسیب روحی وارد نشود و این مسئله به بهترین و منطقی ترین شکل ممکن حل شود؟ اگر این مسئله به طور اصولی فرهنگ سازی شود، ازدواج ها به مراتب ساده تر می شود و اگر پیشنهاد دهنده دختر باشد به مرور مسلماً رسم های مجلل و اضافی و مهریه های عجیب از بین می رود و سنت های اشرافی و مصرف گرایانه از بین خواهد رفت. در ضمن هیچ دختری با پسری ازدواج نخواهد کرد که قبل از او عاشق دیگری شده و فقط به خاطر یک باور عمومی نتوانسته عشق اش را مطرح کند و تا آخر عمر به خاطر آن ماجرا می سوزد و می سازد!

باید فرهنگ سازی شود

خواستگاری چه از طرف پسر چه از طرف دختر صورت گیرد باید بر مبنای سه دیدگاه فرهنگی، اعتقادی و ضوابط و چارچوب های اجتماعی باشد و البته در هیچ قانونی تعیین نشده است که دختر از پسر خواستگاری نکند و هیچ الزامی هم تعیین نشده که حتما پسر از دختر خواستگاری کند. در این بین، تنها مشکلی که در بحث خواستگاری دختران از پسران وجود دارد بُعد فرهنگی آن است و اصولا دختران حتی در مواردی که تمایل داشته باشند تن به این کار نمی دهند چون از شنیدن جواب منفی و خرد شدن غرورشان واهمه دارند و از همه مهم تر، شاید بعدها در زندگی مشترک این خواستگاری دستاویزی برای طعنه و کنایه مرد باشد. به عقیده ما مشاوران خانواده و روان شناسان، برای این کار باید به طور جدی فرهنگ سازی شود. البته مسئولان، فرهیختگان، استادان دانشگاه ها و رسانه ها در امر فرهنگ سازی در این زمینه می توانند پیشتاز باشند تا خانواده ها درک بهتری از این ماجرا داشته باشند.

اهمیت معیارهای مناسب در این نوع خواستگاری

دخترها نباید به این مسئله به حالت شوخی و تمسخر نگاه کنند یا بر اساس معیارهای ظاهری تصمیمی درباره این مسئله بگیرند. مسلما خانم ها مرد خوب و بد را تشخیص می دهند و هر کسی را در خیابان دیدند، بدون شناخت از او خواستگاری نمی کنند. اصل مهم در این مسئله، انتخاب معیارهای درست و منطقی است. وقتی دختری، پسری را می بیند که متدین و سالم است و خودش هم دختری است در سن ازدواج، چرا نباید پیشنهاد دهنده باشد؟ اما مسئله اساسی واهمه دختران از شنیدن جواب منفی است که به دلیل آن، بسیاری مواقع با وجود علاقه فراوان به طرف مقابل پیش قدم این امر نمی شوند.

خودتان را کوچک نکنید

بسیاری از دخترها از این مسئله واهمه و ترس دارند که ممکن است با وجود علاقه شدید به طرف مقابل، جواب منفی بشنوند و نباید این کار را بکنند. به طور طبیعی مطرح نکردن این مسئله عوارضی دارد که در نهایت از نظر روانی، شخصیتی، اجتماعی و خانوادگی به ضرر دختر تمام می شود. البته که شرایط با شنیدن جواب منفی بدتر می شود زیرا دختران از نظر عاطفی هیجانی در عین حال که در سطح بالاتری از جنس مخالف هستند شکستگی شان نیز به همین میزان از نظر عاطفی بیشتر از مردان است. بنابراین با وجود احتمال دریافت پاسخ منفی یا مثبت، باید سعی شود با درایت خاصی عمل شود. دختری که علاقه مند به پسری است باید مواظب باشد که بیش از حد اشتیاق نشان دادن، باعث می شود در بعضی مواقع کنایه و منت گذاشتن از طرف مقابل ایجاد شود. دختر و خانواده اش هم باید آمادگی نه شنیدن را داشته باشند.

از واسطه ها باید کمک گرفت

واضح است که خواستگاری دختر از پسر باید با ملاحظات ویژه انجام بگیرد و واسطه ها نقش پر رنگی در این زمینه دارند. واسطه گر می تواند یک روان شناس، مشاور، استاد دانشگاه، امام جماعت دانشگاه یا شخص مورد اعتماد و دلسوز در خانواده باشد که بدون تمسخر و سو گیری بتواند در این مسئله یاری گر شما باشد. فراموش نکنید واسطه گر باید شخصی متعهد و دلسوز و راز دار باشد و با این مسئله برخوردی منطقی کند. خیلی وقت ها واسطه می تواند موضوع علاقه دختر به پسر را هم همان ابتدا مطرح نکند و صرفاً به پسر یا خانواده اش بگوید دختر خوبی با فلان مشخصات وجود دارد که گزینه مناسبی برای ازدواج است.

توهم پسرها از رفتارهای غیرکلامی دختران

یک اشتباه رایج هم در بین پسران قابل تأمل است! از نظر پسران، دختران هنگامی که می خواهند علایق رمانتیک خود را به صورت زیرکانه و پیچیده نشان دهند از یک سری علایم و نشانه ها استفاده می کنند؛ در حالی که بعضی از نشانه ها و رفتارهای دخترانه ممکن است لزوما دلیل بر علاقه مندی نباشد چون بعضی دختران کلا ممکن است در بسیاری از شرایط، حالت های دوستانه و صمیمی نشان دهند. دختری که به پسری علاقه مند باشد طبیعتا از راه های دیگری علاقه خود را نشان می دهد تا بتواند آن حس پیوستگی و علاقه مشترک را با پسر پیدا کند. خلاصه یک سری رفتارها با یک بار صورت گرفتن نمی تواند دلیل برداشتن عشق و علاقه و پیشنهادی برای ازدواج باشد.

لینک منبع: 

کلیک کنید

این لینک هم مطالعه کنید: 

کلیک کنید

این لینک هم مطالعه کنید:

کلیک کنید

موضوعات مرتبط: اجتماعی

نکاتی برای شادی و سرگرمی شما در موقع قرنطینه در مقابل ویروس کرونا

شنبه ۱۳۹۸/۱۲/۱۷
16:11
شکیبا نعیمی

http://uupload.ir/files/v2xy_شادی_و_نشاط_در_کرونا.png

یــــــــــــــــــــــــاد خدا و نماز فراموش نشه

تفاوت ها را بپذیرید، و به مشترکات خود بها دهید

شنبه ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
21:45
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫عکس تفاوت ها را بپذیرید‬‎

 

تفاوت ها را بپذیرید، و به مشترکات خود بها دهید

یک رابطه در حکم یک تیم دو نفره است که طرفین همه استعدادها، مهارت ها و منابع خود را به آن وارد می کنند. هر تیم مستلزم داشتن اشخاص متفاوت با کیفیات مختلف است تا دستاوردهای مورد نیاز را سبب شود و رابطه را به کار بیندازد. اگر شما و همسرتان هر دو رهبران قدرتمندی باشید، اگر بتوانید تصمیمات سریع بگیرید، چه کسی قرار است به جزئیات بپردازد و کارها را انجام بدهد؟ چه کسی قرار است کارها را انجام دهد و صرفا نظریه پردازی نکند؟ تفاوت های یکدیگر را بپذیرید. تفاوت ها را به عنوان استعدادهای ویژه بپذیرید. این ها تفاوت هایی هستند که می توانید از آنها استفاده ی مؤثر بکنید تا تیم شما بهتر به وظایفی که دارد عمل نماید. 

اما درباره ی وجوه مشترک چه باید گفت؟ داشتن وجوه مشترک عالی است. داشتن نظرات و سلیقه های مشابه و مشترک چیز خوبی است. اما این ها همیشه زندگی را ساده تر نمی کنند. اگر شما و همسرتان ذاتا رهبر باشید، ممکن است برای به دست گرفتن سکان کشتی زندگی پیوسته در حال رقابت باشید. اما به جای این رقابت توافق برسید که به نوبت سِمَت فرماندهی را برعهده بگیرید. از مشترکات خود استفاده کنید تا به روابط بهتر و موفق تری برسید. 

توجه داشته باشید، شما یک تیم دو نفره هستید و باید  به اتفاق تشریک مساعی کنید تا به موفقیت های بیش تری دست پیدا کنید. اگر استعدادهای مشترک خود را ترکیب کنید، راه درازتری می روید و در مقایسه با این که هر کدام طناب را به سمتی بکشید، شرایط و زمان بهتری می گذرانید. تفاوت ها را کنار بزنید و بدانید که ما جملگی انسان هستیم، همه ی ما آسیب پذیر هستیم، همه ما می خواهیم از زندگی 


به جای اینکه با هم به شکلی رفتار کنیم که انگار موجودات متفاوت و متمایز هستیم، می توانیم در شرایط بسیار بهتری قرار بگیریم. 


خود برداشت خوبی داشته باشیم. اگر تنها به تفاوت ها نگاه کنیم و از آنها مسایل بزرگ بسازیم، مانع از آن می شویم که از زندگی بهره بیش تری بگیریم. چه بهتر که تفاوت ها را بپذیریم و به زندگی بهتری برسیم.

 

کتاب قوانین زندگی 

ریچارد تمپلار

مهدی قراچه داغی 

 

برچسب‌: کتاب

شمـــــــــــــــا لیاقت خوبی ها را دارید....

جمعه ۱۳۹۸/۰۶/۲۹
21:44
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫شما لیاقت خوبی ها را دارید‬‎

 

شما لیاقت خوبی ها را دارید..

یک لحظه فکر کنید. الان واقعا چه می خواهید؟ امروز چه آرزویی برای زندگی خود دارید؟ درباره آن فکر کنید و بعد بگویید: «من برای خود ___ می پسندم.» (هر آن چه که همیشه آرزویش را داشته اید، بگویید.) در این گونه مواقع بیش تر ما از گفتن آرزویمان باز می مانیم. دلیل آن هم این است که تصور می کنیم لیاقت رسیدن به آرزوهایمان را نداریم. قدرت شخصی ما وابسته به آمادگی ما برای پذیرش خوبی هاست. اگر احساس بی ارزش بودن می کنیم، منشأ آن در تجربیات دوران کودکی ماست. ولی این جا هم می توانیم خود را از شر تجربیات تلخ دوران کودکی خلاص کنیم. گاهی بعضی ها سراغ من می آیند و می گویند: «لوئیزه، جملات تلقینی بر من اثر ندارد.» در واقع ایراد از جملات تلقینی نیست بلکه دلیل آن این است که ما شایستگی خود را برای داشتن خوبی ها باور نداریم. 

می توانید امتحان کنید که آیا این مسأله در مورد شما هم صادق است یا نه! بدین ترتیب که جملات تلقینی را به زبان آورید و به افکاری که با گفتن این جملات به ذهن شما خطور می کنند، توجه نمایید. سپس افکار خود را یادداشت کنید، تا افکارتان به صورت مکتوب و کاملاً واضع جلوی چشم هایتان قرار بگیرد. تنها چیزی که مانع شما برای قبولی نیکی ها یا دوست داشتن خودتان است فکر یا تصور غریبی است که شما آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اید. 

وقتی ما خود را شایسته خوبی ها ندانیم، زیر پای خود را خالی می کنیم و اتفاقات ناگواری را به جان می خریم. ممکن است گرفتاری و آشفتگی به بار آوریم، چیزهایی را از دست بدهیم، به خود آسیب برسانیم یا دچار ناراحتی های جسمانی شویم. باید باور کنیم که برای داشتن تمام خوبی هایی که زندگی به ما هدیه می کند، شایستگی داریم. 

اگر بخواهیم برنامه های قدیمی و منفی را کنار بگذاریم و پدیده شگرفی در زندگی خود به وجود بیاوریم، با کدام اندیشه های نو باید شروع کنیم؟ اصول مطمئنی که شما می توانید به آن تکیه کنید، کدام است؟ چه باید بدانید، باور کنید و بپذیرید؟

برخی اندیشه های نو برای آغاز کار این گونه اند:

* من با ارزش هستم. 

* من خود را دوست دارم. 

* من لیاقت خوبی ها را دارم. 

* من خود را مجاز به خودباوری و عزت نفس می دانم. 

این افکار پایه ای بنیادین برای خودسازی شما خواهد بود و می توانید با تکیه بر آن و با جملات تلقینی مناسب به هر آن چه که آرزویش را دارید، برسید.

همیشه وقتی سخنرانی علنی دارم، کسی پیش من می آید یا برایم می نویسد که در همان سالن سخنرانی تحت تأثیر قرار گرفته و متحول شده است. بعضی وقت ها، منظور از تحول فقط مسایل کوچک است که در پس آن واقعه ای نسبتاً عظیم نهفته است. اخیراً بانویی نزد من آمده بود و تعریف می کرد که غده ای در سینه اش داشته و در طی سخنرانی من این غده ناپدید شده است. او ندایی شنید و تصمیم گرفت چیزی را از خود براند. این مثال بسیار خوبی در وصف اوج قدرت ماست. اگر ما حاضر نباشیم، چیزی را از خود دور کنیم، اگر بخواهیم چیزی را که به نوعی به نفع ماست، نگهداریم، در این صورت ممکن است هیچ روش کاردرمانی اثربخش نباشد. ولی اگر یک بار تصمیم بگیریم که مانند این بانو چیزی را از خود برانیم، در اولین فرصت موفق به انجام آن می شویم. 

اگر عادتی دارید که نمی توانید به راحتی از آن خلاص شوید، از خود بپرسید که چه فایده ای از این عادت عاید شما می شود؟ اگر هیچ جوابی برای آن نداشتید، طوری دیگری بپرسید: «اگر من این عادت را نداشتم، چه اتفاقی می افتاد؟ در بیش تر موارد جواب این است: «زندگی ام قشنگ تر می شد.» همیشه مسایل به این جا ختم می شود، که ما به نوعی گمان می کنیم، لیاقت زندگی بهتر را نداریم....

 

کتاب اسرار قدرت درون 

لویس ال.های

ترجمه: پری نیکزاد

 

برچسب‌: کتاب

خــــــــــــــودتـــــــــــان را تغــــــــــییر بدهید....

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
21:59
شکیبا نعیمی

Image result for ‫تغییر دادن خود‬‎

 

نمی توانید کسی را تغییر بدهید.

نمی توانید پدرتان را تغییر بدهید. 

نمی توانید مادر و همسرتان را تغییر بدهید.

نمی توانید خواهر و برادرتان را تغییر بدهید.

حتی رییستان را هم نمی توانید تغییر بدهید.

پیش از همه، خودتان را تغییر بدهید...

 

کتاب راه های ساده برای 

مدیریت استرس 

راه های دستیابی به آرامش 

پرمود بترا 

ترجمه: مهدی قراچه داغی

 

برچسب‌: کتاب

مجــــــــــــــادله نـــــــــــــــکن

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
21:52
شکیبا نعیمی

Image result for ‫عکس خشم‬‎

 

"بخشی از لذت زندگی این است که خودت را وارد مجادله نکنی، بلکه از آن بپرهیزی. عقب نشینی ماهرانه صرفاً پیروزی است."

نورمن وینسنت پیل

 

برچسب‌: کتاب

دوســــــــــــــــــت واقعی :)

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
16:14
شکیبا نعیمی

Image result for ‫عکس دوست واقعی‬‎

«دوست واقعی کسی است که تو را همان گونه که هستی بشناسد. موقعیت و جایگاهی را که در آن قرار گرفته ای درک کند، آنچه را که هستی قبول کند و با تمام چیزهایی که از تو می داند به تو فرصت رشد کردن بدهد»

«شکسپیر»

 

برچسب‌: دوست واقعی

انسان ها چند دسته اند:

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۲
20:14
ali taghizadeh

انسان ها چند دسته اند:

عده ای اینسویی اند. یعنی توجهشان مطلقا به  دنیاست (حال فرقی نمی کند روانشناس باشد، پزشک باشد، فیلسوف باشد یا آخوند)

عده ای دیگر اند که گاهی روی به بالا دارند و گاهی روی به پایین که غالب ما از این دسته ایم. و با این روش نمی شود از این گردنه دنیا عبور کرد.

عده ای اند که از اینجا بریده اند و با حجاب اسماء و صفات محشورند. خوشا به سعادتشان هرچند بالاتر هم خبرهائیست.

عده ای این حجب را خرق نموده و واصل اند که خداوند همه ما را با این دسته و از این دسته محشور بفرماید.

اما، بد کسانی اند که از دسته اول و دوم اند و خود را از دسته سوم و چهارم می پندارند. بدا به حال این بندگان خدا. تا زمانی که بدانی نرسیدی و نچشیدی و نداری، مشکل هست اما امید حل مشکل هم هست. اما چه بد انسانی است که ندارد و گمان می کند دارد. این جهل مرکب خیلی خطرناک است. چنین انسانی را نمی شود بیدار کرد مگر با عنایت ولی ای از اولیاء الله باذن الله.

یکی از اولیاء الهی خطاب به یکی از بندگان خدا که شاگرد یک شخص به ظاهر محترمی بود، فرمود: انسان علامه حسن زاده آملی و علامه سید حسین طباطبایی را رها می کند و سراغ فلانی و فلانی می رود؟ چند ماه گذشت و ان بنده خدا را به جرم ادعای مهدویت و ... بازداشت کردند!

بله. گاهی انسان اسیر چنین شیادانی می شود. گاهی هم با خیالات خودش محشور است و گماناتی برای خودش دارد. هرکسی به نحوی گرفتار است.

اما راه همان است که قران فرمود: ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا

موضوعات مرتبط: فرهنگی ، اجتماعی
برچسب‌: انسان ها , بهشت , جهنم

مهارت

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
15:6
مینا

 

مهارت به این معناست که آنقدر در کاری تسلط داشته باشیم که بتوانیم هر مانعی را، حتی اگر برای بار اول با آن مواجهیم، برطرف کنیم. اینکه در برابر مشکلات تسلیم نشویم و منفعل نباشیم، درنهایت ما را به عزت نفس می‌رساند؛ طوری‌که حتی تهدید و توهین دیگران هم ما را از هدف و مسیرمان دور نمی‌کند.

لازمه کسب مهارت؛ تسلط علمی، قدرت تفکر و کنترل بر خود و بر زمانمان است.

به گفته شری کارتر اسکات*:

برای آسان کردن فرایند یادگیری، باید در دروسی مانند بخشش، اصول اخلاقی و حتی شوخی، مهارت بیابید. بدون آن‌ها شما گرفتار محدودیت می‌شوید و نمی‌توانید از اشتباهات خودتان استفاده بهینه ببرید.

 

* کتاب: اگر زندگی بازی است، پس قوانین خودش را دارد.

  نویسنده: شری کارتر اسکات.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

موضوعات مرتبط: فرهنگی ، اجتماعی

وارث

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
17:43
مینا

 

خیلی دوست داریم از خودمون یه وارث، به‌خصوص پسری به جا بگذاریم تا اسممون ماندگار باشه. در این مورد خیلی دغدغه داریم و بعضا گاهی حرص‌وجوش هم می‌خوریم که حتما این اتفاق بیفته. اما به یک چیز فکر نمی‌کنیم و اون اینه که از گفتار و کردارمون چه چیز در ذهن‌ها باقی می‌مونه.

کسی رو می‌شناختم که بالاخره بچه‌دار نشد و فوت کرد. ولی در زمان زنده بودنش همه بهش احترام می‌گذاشتند و مورد اعتماد همه بود. بعد از مرگش با گذشت 30 سال هنوز همه به خوبی ازش یاد می‌کنند. خیلی‌ها رو هم می‌شناسم که با داشتن پسر که زنده هست و اسمشون رو ماندگار نگه‌می‌داره، درواقع اسمی ازشون نیست و هیچ‌کس ازشون حتی کوچک‌ترین حرفی نمی‌زنه.

پس بهتره که خودمون رو اذیت نکنیم، به اصل قضیه فکر کنیم و پافشاری روی چیزی که اصله، نه چیزی که فقط برای خودمون مثل یه توهم می‌سازیم.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

موضوعات مرتبط: فرهنگی ، آرامش روان ، اجتماعی

دمپختک

شنبه ۱۳۹۸/۰۵/۲۶
12:39
مینا

 

دمپختک جزء غذاهاییه که آدم رو به یاد قدیما می‌اندازه. یه غذای ساده است، ولی نمی‌دونم چرا هروقت حرفش میشه، همه با آب و تاب ازش یاد می‌کنند و دلشون می‌خواد توی دورهمی‌هاشون بپزند و دسته‌جمعی از خوردنش لذت ببرند.

این غذا معمولا با ترشی، مخصوصا پیازترشی سرو میشه که بسیار خوشمزه و خوش‌خوراکه. باقلا، فشار خون رو پایین میاره و ترشیجات فشار رو بالا می‌بره؛ شاید به‌همین دلیله که دمپختک با ترشی سرو میشه تا موقع هضم، در بدن تعادل ایجاد بشه.

اگر دمپختک رو به طریقه آبکش طبخ کنیم، هم دانه‌های زردچوبه و هم کف باقلا، به‌همراه آب، دور ریخته میشه و به‌همین خاطر، شفاف‌تر از کته به عمل میاد.

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

مادربزرگ بی‌نظیر

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۲۴
14:20
مینا

 

دختر نوجوانی بودم که پدرومادرم به یک سفر یک‌ماهه رفتند. مادربزرگم، که خدا رحمتشون کنه، پیش من و خواهر و برادر کوچکترم بود، تا تنها نباشیم. به‌خاطر اینکه بزرگتر بودم، خواه‌ناخواه، بیشتر مسئولیت‌ها به گردنم افتاد. سعی می‌کردم اون‌ها رو به خوبی انجام بدم تا هم خجالت‌زده پدرومادرم نشم و هم اینکه تجربه‌ای سخت اما سازنده برام باشه. مادربزرگم با مهربانی و درایت و خواهر و برادرم هم با حرف‌گوش‌کردن، به من کمک می‌کردند تا همه چیز به خوبی و خوشی جلو بره و هیچ اتفاق بغرنج و حادی پیش نیاد.

یک روز وقتی مشغول آشپزی شدم، همون اول کار، گاز تموم شد. خب، معلومه حسابی کلافه شدم، چون برای سن من و بی‌تجربگیم، این یک اتفاق ساده نبود. دستِ بر قضا، از اون‌جاکه، هروقت یه پیشامد تلخی میشه، پشت سرش هم چند مسأله دیگه از راه میرسه؛ زنگ خونه به صدا دراومد و کسی نبود جز یک مهمان! دیگه حالِ بد من به اوج خودش رسید. خدایا! باید چکار می‌کردم؟ که یک‌مرتبه مادربزرگم گفت:

+ امروز غذا با من.

- وا! مگه میشه؟

سه‌فتیله‌ای رو، که من بهش نگاه هم نمی‌کردم، گذاشت کف آشپزخانه روی زمین و کنارش روی یک چهارپایه نشست. آن‌چنان با آرامش و خونسردی کار می‌کرد که محاله فراموش کنم. قابلمه رو گذاشت روی سه‌فتیله‌ای و شروع کرد به درست کردن غذا: "لوبیاپلوی زعفرانی با هویج".

از کند پیش‌رفتن کار، طوری به هم ریخته بودم که کنترلم رو دیگه داشتم از دست می‌دادم. اما وقتی به خونسردی و آروم کار کردن مادربزرگم نگاه می‌کردم، انگار آب روی آتش میشد. حتی رفتار آروم او و حرکت‌های پرتنش من جوری بود که توجه مهمان را هم به خودش جلب کرد.

فکر می‌کنید نتیجه چی شد؟ بعد از چند ساعت، یک لوبیاپلوی بی‌نظیر از لحاظ طعم، رنگ و کیفیت برنج، پخت که تا الان می‌تونم بگم هنوز مزه‌اش زیر زبونمه.

مادربزرگم اون روز به من خیلی کمک کرد، نه تنها علیرغم تموم شدن گاز، بی‌غذا نموندیم و یک غذای خوشمزه هم خوردیم بلکه ایشون تحسین همه، بخصوص مهمون، رو برانگیخت. با سن کمی که داشتم تجربه خیلی خوبی کسب کردم که اگر استرس و عجله داشته باشم، هیچ‌کاری رو به خوبی نمی‌تونم انجام بدم.

غذایی که با شعله زیاد، باسرعت و در زمان کم، طبخ بشه، لزوما غذای خوشمزه‌ای نخواهد بود. به‌ویژه اینکه مستقل از نوعش، از فست فود هم بدتره و کیفیت نداره. ظرف غذا هم ملاک نیست. قدیمی‌ها، که خدا بیامرزدشان، در یک ماهیتابه آلومینیومی ساده، سیب‌زمینی‌ای سرخ می‌کردند که ما نمی‌تونیم همان طعم و رنگ رو در ظروف مدرن امروزی تهیه کنیم.

چرا باید همیشه، فقط، تعریف طعم غذاهاشون

ورد زبون‌مون باشه، از خوبی‌های دست‌پختشون

بگیم یا از صبر و طمأنینه‌ای که در برابر مشکلات

داشتند، حرف بزنیم؟

چرا این روزها، اون شیوه زندگی کمرنگ‌تر شده؟

آیا ما هم می‌تونیم برای نسل بعدی الگوی خوبی

باشیم؟

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

            کانال تلگرام من:

              https://t.me/khaneyeminajoon 

حالا من چه جوریم؟ :)

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
20:21
مینا

 

مواقعی که؛

 

- می‌خواهید گوشت خرد کنید و می‌بینید که چاقو، کُنده و فراموش کرده‌اید اون رو تیز کنید. الان هم وقتی برای این‌کار نیست. گوشت‌ها روی دستتون مونده‌اند و رها کردنشون اشتباهه.

- قسمت اعظمِ خونه رو جاروبرقی زده‌اید که یک‌مرتبه، برق قطع میشه و کار، نیمه‌کاره می‌مونه.

- لوله سینک آشپزخانه، گرفتگی پیدا می‌کنه و آب به خوبی رد نمیشه. هی پمپ می‌زنید ولی فایده‌ای نداره.

- یه لحظه، حواستون پرت میشه و مربای آلبالو روی اجاق گاز، سر میره. دیگه چقدر طول می‌کشه که تمیز بشه، خدا می‌دونه. اگر شیر سر بره که دیگه واویلا ...

- می‌بینید خونه پر از پَر شده و این یعنی بچه‌ها بالش‌هاشون رو کیسه بوکس کرده‌اند و برای اینکه بازی کنند، توی سر و کله هم می‌زنند.

- ماشین لباسشویی بدقلقی میکنه و هرچی کفه از توش می‌ریزه بیرون.

- بچه‌ها کلافِ بافتنی رو برداشته‌اند، تا شده به هم تابونده‌اند و دورتادور تمام ستون‌ها و پایه میز و صندلی‌ها پیچانده‌اند.

- ساعت سه بعدازظهره، میگید یه دقیقه بخوابم، خواب که چه عرض کنم، بیهوش میشید از خستگی. تازه وانت سبزی‌فروشی میاد: "سبزی قورمه، قورمه سبزی، ..." (نمی‌دونم چرا همه چیز رو برعکس میکنه و دوباره و دوباره تکراری میگه!). حس می‌کنید حتی انگشت‌هاتون رو هم نمی‌تونید تکان بدید، چه برسه که بلند بشید. بعد از چند دقیقه، صداش از بلندگو میاد که توی کوچه فریاد می‌زنه: "حاج خانم چرا نمیای، مگه سفارش سبزی نداده بودی؟"

 

چه حالی بهتون دست میده؟ عکس‌العملتون در چنین لحظاتی چیه؟

اگر گفتید من چه جوری میشم؟ 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

ازدواج

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
11:47
مینا

 

ازدواج سنتی که در قدیم انجام میشد و ازدواج غیرسنتی که رسم امروزی‌هاست، هرکدام خوبی و بدی خودش رو داره. کاش میشد لااقل توی این قصه، تعادلی حاکم بشه، تا هم برای همه لذت‌بخش باشه هم فارغ از توهین و تحقیر. مدلش فرقی نمی‌کنه، چون ازدواج تنها اتفاقیه در زندگی، که کاملا برای همه شادی‌آوره و خوشی اون فردی نیست.

اما، تنها چیزی که بهش فکر نمیشه اینه، که یه زندگی جدید می‌خواد شروع بشه، حالا با هر رنگ و بویی که خاص خودشه. باید فکر کنیم چه جوری دوامش رو بیشتر کنیم و کیفیتش رو بالا ببریم تا باهاش به کمال برسیم. فقط به این فکر می‌کنیم که کی میتونه حرف خودش رو به کرسی بنشونه.

قدیم، بزرگترها زور می‌گفتند و حالا کوچکترها. شکلش فرق کرده ولی لجبازی، پافشاری روی حرف خود، غرور و خودخواهی، به قوه خودش باقیه. برای همین به‌راحتی، اون شادی به یک جنگ تبدیل میشه. دودش هم توی چشم چه کسی میره؟ اون دو نفری که قراره با هم زندگی‌شون رو شروع کنند. آخر هم فقط اون دو نفر مقصر قلمداد می‌شوند، درحالی‌که، همه اشتباه کرده‌اند و از به وجود آمدن زندگی تلخ برای آن دو، هیچ‌کس مبری نیست.

من هر بحثی رو می‌تونم طول و تفسیر بدم ولی در موردش زیاد صحبت شده که همیشه هم غیرقابل‌حل مونده. هرکس در هر مسأله‌ای از زندگی باید از خودش شروع کنه. در ضمن از تحمیل کردن نظرش به دیگران خودداری کنه تا بشه به راه حل مناسب رسید. همیشه فکر می‌کنم کاش روزی برسه، که مشورت و تعادلی که در قرآن، ما رو بهش سفارش کرده‌اند، به عمل درآوریم. در این‌صورت، دیگه نه سنتی و غیرسنتی داره و نه قدیم و جدید.

یک روش خوب و صحیح، که پرواضحه همون‌طورکه ضررش به خودمون برمی‌گرده، سودش هم به خودمون می‌رسه. قرار نیست کس دیگری جای ما لذتش رو ببره. پس هر گلی بزنیم به سر خودمون زده‌ایم. درسته که در هر مسأله‌ای باید حسابی فرهنگ‌سازی بشه ولی قبول کنیم که اکثر اوقات از ماست که برماست.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir