رشد کردن...

سه شنبه ۱۴۰۰/۰۳/۱۱
17:30
شایان

سلام به همه

قابل توجه :دهه ی نودی ها ، دهه ی هشتادی ها، دهه ی هفتادی ها، دهه ی شصتی ها و کلا قابل توجه همه ...

روزگار خیلی بلند و طولانیه خب ، سعی کنیم از این فرصت برای رشد استفاده کنیم .

رشد در زمینه های :تقویت بنیه درسی ، تقویت اراده و تقویت جسم ...

شما چه زمینه هایی می شناسید ؟

پیشنهاد شما چیه ؟؟

برچسب‌: رشد , تقویت جسم

انواع رابطه به انگلیسی «رل زدن»

شنبه ۱۴۰۰/۰۱/۲۱
13:46
شایان

من کلن عادت به وبگردی دارم خب ، تو همین وب با خودم گفتم که از کلمه ای تا معنیشو متوجه نشدم استفاده نکنم خب .

وقتی میرم وب های دیگه خیلیا از کلمه «رل» استفاده می کنند اما شرط می بندم بیشتر از 90 درصد شون معنیشو نمیدونند

به همین خاطراین پست درخصوص انواع رابطه به انگلیسی هست ، پس بزن بریم واسه درس شیرین آموزش انواع رابطه :

1- دوست معمولی just frinds (دو طرف فقط دوست معمولی هستند و رابطه عاشقی بین شون نیست ).

2- رابطه از راه دور long-ditance (دوطرف هر کدوم تو یه شهر یا کشور مختلف و به صورت فیزیکی کنار هم نیستند)

3- دوست های صمیمی close-frinds (دو تا دوست خیلی نزدیک و صمیمی هستند)

4-رابطه موقت just for now (طرف همون او میگه موقت و الکیه کلن واسه سرگرمی باهاتم )

5-رابطه یه طرفه one-sided reiationship رابطه ای که عشق و علاقه و همه چی فقط از سمتِ یه نفره ، نه دو طرف ...

بازم هست مثه ازدواج و اینا که دیگه حسش نیست بگم

برچسب‌: رل زدن , رابطه , عشق

نـــــابغــــــــــــــــــــــــــه...

دوشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
18:42
شایان

هر کسی یه نابغه هست ...

به شرطی که :

توانایی و علاقه خودش رو بشناسه و در اون مسیر حرکت زندگی بکنه ...

 

عید نیمه شعبان مبارک باشه ...

دوشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
10:13
شایان

ای دل! بشارت می‌دهم 

خوش روزگاری می‌رسد

یا درد و غم طی می‌شود

یا شهریاری می‌رسد 

گر کارگردان جهان 

باشد خدای مهربان

این کشتی طوفان زده 

هم بر کناری می‌رسد....

میلاد حضرت مهدی (عج) مبارک

تصمیم گیری برای سال 1400

سه شنبه ۱۴۰۰/۰۱/۰۳
11:11
شایان

سلام به همه

تصمیم گرفتم امسال کلماتی که «فارسی هستند »می شنوم یا میخونم و معنی شونو نمی دونم حتماً در باره شون تحقیق کنم .

و اینکه خودمم کلماتی رو بکار نبرم که معنی شو نمی دونم ...

 

شما چه تصمیمی گرفتید؟؟؟

دوشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۰۲
23:13
شایان

سلام به همه

ورود به سال 1400 رو به همه تبریک میگم ...

خوشحالم که دوباره برگشتم به خانه دومم در بلاگفا...

عرض تبریک دارم به مدیر وب (( خانم نعیمی ))، سایر نویسندگان و بازدیدکنندگان ...

متفاوت بودن...

جمعه ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
12:58
شایان

آدمایی که با بقیه فرق دارن توجه منو به خودشون جلب می کنند (بین خودمون باشه بهشون غبطه می خورم )، سعی می کنم خودمو بهشون نزدیک کنم و بدون ترس به اونا میگم که دوستشون دارم ...

اما

از نظر من تفاوت داشتن  به لباس و گوشی و ماشین ( حتا به اقوام و فامیل نیست ...)

تفاوت به طرز تفکر هست (چیزی که به راحتی همه نمی تونن مثل تو باشن ...چون باید زیاد زحمت بکشن و خریدنی نیست که بشه از بارار خریدش )

تفاوت به پشتکار هست ...

یه همکلاسی دارم( امین )، درسی که امروز میدن باید دو سه ساعت بخونه تا متوجه درس بشه ، من سر کلاس اون درس و یاد میگیرم، اما همیشه نمرات دوستم از من خیلی بیشتره و آخر سال تحصیلی درس و بهتر از من می فهمه و امتحان میده ، چون با هم دوست هستیم متوجه شدم که زمانی که اون دوستم صرف درس خوندن می کنه شاید بشه گفت 5 برابر زمان باشه ... ، درسته پشتکار فوق العاده اش باعث شده یه فرد باسواد بشه ...

من از آدمای متفاوت خوشم میاد...

شما چطور ؟؟؟

 

 

 

موضوعات مرتبط: ؟علامت سوال؟
برچسب‌: پشتکار , سواد

کافر یا مسلمان

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۱۲
19:1
شایان

یه سوال بود که مدتها ذهن منو به خودش مشغول کرده بود.

با این سوال با انحاء مختلف برخورد کرده بودم

می دونستم جواب داره اما من جوابشو نمی دونستم

اما سوال :

چرا اروپا که مردمش مسلمون نیستن برف و بارش اونجا زیاده و کلن سرسبزه اما ایران با توجه به اینکه مسملون هستیم بارش کمه ...؟

و جواب ( به نقل از مرحوم علامه طباطبایی) :

در اروپا حقوق شهروندی رعایت میشه و این باعث نزول برکات خدا میشه اما در ایران حقوق الهی رعایت میشه ...

و نظر خودم :

خدا با کفر کنار میاد اما با ظلم نه خب ...

جایی که حقوق شهروندی رعایت نشه یعنی ظلم به بندگان خدا و کاهش برکات ...

و از طرفی رعایت حقوق الهی ( هرچند که با رعایت حقوق شهروندی منافاتی نداره هیچ تاکید هم داره ) اجر و مزدش بیشتر در اون دنیاست ...

و اینکه ما ادای رعایت حقوق الهی رو داریم و گرنه حقوق الهی (دینداری ) یعنی همون رعایت حقوق شهروندی و  چیزی غیر از این نیست .

موضوعات مرتبط: فرهنگی

روش های ساده پیشگیری از کرونا

جمعه ۱۳۹۹/۰۴/۲۰
2:40
شایان

دوستان سلام

روش های ساده پیشگیری از کرونا:

1- استفاده از ماسک

2- قرقره با آب نمک یا آب و سرکه ...

3- بخور داغ با پونه ...

روش پیشنهادی شما چیه ؟

موضوعات مرتبط: هشتگ کــــرونا
برچسب‌: کرونا , پیشگیری

روز دختر مبارک باشه ...

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
22:10
شایان

دختر یعنی: نجابت
دختر یعنی: لطافت
دختر یعنی: حرمت
دختر یعنی: برکت
دختر یعنی: احساس
دختر یعنی: عشق
دختر یعنی: پرنسس باباش
دختر یعنی: ناموس برادراش
دختر یعنی: لبخند خدا …

روز میلاد حضرت معصومه (س) بنت موسی بن جعفر (ع) بر همه  دختران مبارک باشه ...

موضوعات مرتبط: حجاب، حیا و نجابت ، اجتماعی
برچسب‌: روز , دختر , میلاد , معصومه

عمل کنیم ...

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
16:23
شایان

سلام دوستان

این وب اسمش هست «کمپین نسلی ساخته »، اگه بخواهیم که یک نسل ساخته باشیم ، باید اول از همه خودمون شروع کنیم ، هر کسی سعی بکنه خودشو درست بکنه ، اون موقع یک نسل ساخته درست میشه ، همه مون اندازه کافی جملات انگیزشی شنیدیم و یا خوندیم پس بیایید شروع کنیم به ساختن « نسلی ساخته » و گرنه  می شویم « نسلی سوخته » ...

پیشنهاد من واسه خودسازی :

1- ورزش ( هر نوعی باشه و زمانش هم هر چقدر باشه اما مستمر و پیوسته باشه ).

2- مطالعه (درسی وآزاد اینم باید مستمر و همراه با تمرکز باشه ).

3- یک راه درآمد زایی (یاد گیری یک مهارت یا هنر ، هرچند درآمدش کم باشه اما باید مستمر باشه ).

4- عبادت ( مستحبات لازم نیست همینقدر که نماز بخونیم کافیه و البته اینم باید مستمر باشه ...).

به امید اینکه هر کسی یک فرد خود ساخته باشه ...

پ . ن :

1- در حد توانم خودم این ها رو شروع کردم .

2- شما هم در حد توان خود شروع کنید...

 

عشق

جمعه ۱۳۹۸/۰۳/۲۴
12:15
شایان

یکی از دوستانم می گفت می دونی عشق ینی چه ؟

گفتم نه .

گفت  :

ع= علاقه

ش = شدید

ق - قلب

ینی علاقه شدید قلب ( به کسی یا چیزی ) ...

نظر شما چیه ؟

برچسب‌: عشق

پرورش و آموزش بجای آموزش و پرورش

دوشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۶
16:45
شایان

سلام

نماز و روزه و عزاداری همه تون قبول باشه ...

دوستان بی مقدمه میرم سراغ اصل مطلب ، موضوع این پست من در مورد جایی هست که همه ازش باید عبور بکنند ( تقریبا همه ...) یعنی همه از این کانال عبور کردیم یا عبور می کنیم ...

درمورد وزارت آموزش و پرورش میخام بگم ...

با توجه به این کلیپ هایی که ازمدارس منتشر شده و ... کاری ندارم

من کلاً با اسمش هم مشکل دارم ...

یعنی می بایست بجای « آموزش وپرورش » « پرورش و آموزش » باشه ...

یعنی اول باید روح و روان و نفس آدمی پرورش داده باشه پاک بشه ، آماده یاد گیری بشه و جنبه آموزش رو پیدا بکنه بعدش به دانش آموزان « آموزش » داده بشه ...

اگه آموزش اول باشه ( مثل همین روش فعلی ) و بعدش پرورش ممکنه پرورش پشت سرش به درستی انجام نشه و نتیجه میشه همینی هست که از بلاگفا گرفته پر شده از دانش آموزانی که کارشون فقط چرت و پرت گفتنه تا بازاری هایی که اجناس و گرون می کنن تا سیاستمدارانی که به مردمشون دروغ میگن و اختلاس می کنن و ...

( معمولن متن هایی که خودم می نویسم بصورت عامیانه هست )

برچسب‌: آموزش , پرورش

چطور پولدار شویم...

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۲/۳۱
19:41
شایان

چطور پولدار شویم: ۵ راز در مورد پول که بیشتر مردم از آن بی‌اطلاع‌اند

 

بیشتر مردم چیز زیادی در مورد پول نمی‌دانند.

اخیراً شخصی که مدرک دکترا داشت داستان جالبی برایم تعریف کرد: الان ۳۰ ساله هستم و ۲۵ ساله که مدرسه رفتم؛ اما تا وقتی مجبور نشدم بدهی هام را پرداخت کنم اطلاعات چندانی در مورد پول نداشتم. با در نظر گرفتن مجموع بدهی‌های دانشگاه و کارت اعتباری‌ام، الان حدوداً ماهیانه ۲۰۰۰ دلار برای بدهی هام پرداخت می‌کنم. فکر می‌کردم مدرک دانشگاهیم برای پولدار شدن کافیه و با این مدرک می‌توانم وارد طبقه ثروتمند شوم. البته هم‌اکنون سالیانه ۱۰۰ هزار دلار درآمد دارم اما نمی‌دانم چطور می‌توانم به آزادی مالی برسم؟

تصور کنید کسی که مدرک دکترا دارد تا وقتی تا سن ۳۵ سالگی تمام بدهی‌هایش را پرداخت نکرد نتوانست از درآمد خود لذت ببرد. متأسفانه بیشتر وقت‌ها ما نمی‌توانیم از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم هیچ درس یا نکته‌ی ارزشمندی درباره‌ی پول بیاموزیم. والدین، معلمان و روسای شرکت‌ها نتوانسته‌اند راه و رسم یک زندگی موفق و بی‌دغدغه را به ما بیاموزند. در نهایت به خاطر اطلاعات غلط گرفتاری‌های مالی متعددی سر راهمان قرار می‌گیرد و عمری را برای رهایی از چاله‌های مالی در تلاش و تقلا به سر می‌بریم.

در تلویزیون کارشناسان بازار سهام را می‌بینیم. آن‌ها دائماً در برنامه‌های خود به اصطلاحات و عبارات پیچیده‌ای اشاره می‌کنند که بیشتر مردم حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند بفهمند معنای این اصطلاحات چیست. بعضی وقت‌ها نیز در مورد طرح‌های بازنشستگی صحبت می‌شود که گویا برای نسل امروزی کلاً بی‌معناست و اصلاً به آن اهمیتی نمی‌دهند. پولدار شدن برای خیلی‌ها غیر ممکن به نظر می‌رسد چون در سیستم آموزشی ما هیچ واحد درسی ویژه ای در مورد پول و موفقیت مالی تعریف نشده است.

کاری که باید انجام دهیم این است که با راه و رسم موفقیت در امور مالی آشنا شویم و برای درک این موضوع نباید از کل موضوع طفره رفت. مشخصاً در این بخش باید اصلاحات آموزشی گسترده‌ای انجام شود. اگر می‌خواهید نکات مالی بیشتری بیاموزید در ادامه با ۵ راز در مورد پول آشنا خواهید شد که بیشتر مردم از آن بی‌اطلاع‌اند!

۱-بیشتر درس‌های مالی را از والدین مان می‌آموزیم

بسیاری از رفتارهای مالی ما توسط پدر و مادرها برنامه‌ریزی می‌شود. چند ماه پیش وقتی می‌خواستم لپ تاپ بخرم یاد جمله‌ی پدر افتادم که می‌گفت: ” پسر، دنبال گارانتی نباش، تو که ازش استفاده‌ای نمی‌کنی پس چرا بیخودی پولتو براش خرج کنی. ” ” اونا فقط می خوان به اسم گارانتی پول بیشتری ازت بگیرند. ” البته، به حرف پدرم گوش دادم و لپ تاپ را بدون گارانتی خریدم چون حرف‌های پدرم را باور داشتم.

شاید ندانید اما تقریباً هر خریدی که انجام می‌دهید از فیلتر تأیید والدین عبور می‌کند. بعضی‌ها برخی محصولات و خدمات را نمی‌خرند فقط به این خاطر که می‌دانند پدر و مادرشان چنین خریدهایی را تأیید نمی‌کنند. به هر حال باید بدانید که چنین نگرشی اگر نگذارد با حقیقت پول آشنا شوید مضر است.

بیشتر والدین به بچه‌های خود یاد می‌دهند دنبال امنیت باشند. آن‌ها به فرزندانشان می‌گویند به مدرسه بروید و شغل آبرومندی برای خود دست و پا کنید. چند نسل پیش بچه‌ها به خاطر همین موضوع بحث‌های فراوانی با والدین خود داشتند و روزگار سختی را پشت سر می‌گذاشتند. بنده شخصاً افراد زیادی را ملاقات کرده‌ام که می‌گویند اگر به دانشگاه نروند و مدرک نگیرند از نظر پدر و مادرشان فرد نالایق و بی‌فکری هستند؛ اما شما نمی‌توانید برای حرف دیگران زندگی کنید. اگر صلاح شما چیز دیگری باشد و به خاطر تعهد اشتباه به خانواده کار دیگری که می‌دانید برای شما مناسب نیست انجام دهید مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اید که تاوانش را در آینده پرداخت خواهید کرد.

۲-دانشگاه جواب درستی نیست

دانشجوها تقریباً ۲۲ سالگی از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند و بعد مجبورند برای پرداخت وام‌های دانشجویی که حدوداً ۳۰۰ دلار در ماه است ۲۰ سال متوالی کار کنند. وقتی در ۴۰ سالگی تمام بدهی‌هایشان را پرداخت می‌کنند علاقه‌ی آن‌ها به زندگی خوب و بی‌دغدغه به قدری قدرتمند شده که تقریباً تمام پولی که از درآمدشان باقی می‌ماند را صرف زندگی خوب و هزینه‌های اضافی برای رفاه هر چه بیشتر خانواده‌شان می‌کنند.

در اواسط ۴۰ سالگی دچار بحران غم‌انگیزی می‌شوند. اینجاست که تازه متوجه می‌شوند هر چه کار کرده بودند برای پول بوده است. بله، عده‌ای فقط به خاطر عشق به پول به مدرسه و دانشگاه می‌روند تا دانش و اعتبار کسب کنند. به همین خاطر بعضی‌ها دچار فروپاشی عصبی می‌شوند که به نوبه خود می‌تواند منجر به رفتارهای سازنده یا مخرب شود.

مارک تواین می‌گوید: هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهم تحصیل مانع یادگیری‌ام شود.

در هر صورت، برای افرادی که می‌خواهند به آزادی مالی برسند نه تنها تحصیل در مدرسه و دانشگاه پاسخ مناسبی نیست بلکه می‌تواند این افراد را ضعیف‌تر کند. بعضی‌ها سالیان دراز در دانشگاه اطلاعات نامربوط و مهارت‌های بیهوده‌ای کسب می‌کنند که در زندگی واقعی هیچ ارزشی ندارد. شاید بهتر باشد به جای دانشگاه ده‌ها و شاید صدها جلد کتاب بخوانید، در سمینارها شرکت کنید، برای خودتان یک مربی باتجربه و کار بلد پیدا کنید که هزینه‌اش خیلی کمتر از هزینه دانشگاه و مؤسسات آموزشی گوناگون است. علاوه بر این اگر شخصاً دنبال یادگیری باشید چیزهای خیلی بیشتری در مورد پول و راه و رسم کسب ثروت خواهید آموخت.

۳-نگرش ” یک روزی ” را کنار بگذارید

بیشتر مردم از بیماری کشنده‌ای به نام ” نگرش یک روزی ” رنج می‌برند. این افراد وقتی خانه‌ای شیک و زیبا را می‌بینند با خود می‌گویند: یک روزی من هم‌چنین خانه‌ای خواهم خرید. با این نگرش از نظر احساسی خودتان را از مالکیت خانه جدا می‌کنید و این پیام را به کائنات ارسال می‌کنید که باور ندارید این خانه متعلق به شماست.

در عوض، باید بگویید: ” این خانه هم‌اکنون متعلق به من است و حاضرم برای به دست آوردنش هر کاری که لازم است انجام دهم. ” با این نگرش این پیام را به کائنات ارسال می‌کنید که این خانه یا خانه‌ای شبیه به آن متعلق به شماست. اگر این جمله را بارها در ذهن خود تکرار کنید تا در ناخودآگاه شما بنشیند و به شدت خواهان آن باشید تمام شرایط، رویدادها و مردم دست به دست هم می‌دهند تا رویای شما را به حقیقت تبدیل کنند.

علاوه بر این بیشتر مردم صبر می‌کنند چیزهایی شبیه به پرداخت‌های مالیاتی، هزینه‌ی تحصیلات بچه‌ها و پرداخت قسط‌های ماشین و غیره اتفاق بی افتد بعد برای حل آن چاره‌اندیشی کنند. ” نگرش یک روزی ” به نحو چشم‌گیری زندگی شما را محدود می‌کند و شما را از رسیدن به سعادت و خوشبختی که لایقش هستید دور می‌کند. به خاطر موفقیت و سربلندی خودتان هم که شده این نگرش را کنار بگذارید.

۴-ثروت فقط یک انتخاب است

شما هستید که انتخاب می‌کنید ثروتمند باشید. هیچ کس نمی‌تواند این را برای شما انتخاب کند. متأسفانه بیشتر مردم هرگز به خودشان جرئت نمی‌دهند ثروت و تنعم را انتخاب کنند چون شک دارند بتوانند پولدار شوند. برای این که بتوانید این تصمیم‌گیری را ساده تر کنید باید این حقیقت را بپذیرید که به هر حال شما به عنوان یک انسان حق دارید سبک زندگی مورد علاقه خود را داشته باشید. برای رسیدن به این سبک خاص فقط باید هدف‌گذاری کنید و با طراحی برنامه‌های عملی و سنجیده قدم به قدم به آن نزدیک‌تر شوید.

اغلب بیشتر مردم چون گرفتار رفتارهای اعتیادآور خود هستند نمی‌توانند در مورد ثروت تصمیم خاصی اتخاذ کنند. آن‌ها با پیگیری رفتارهای بی‌ارزشی نظیر مواد مخدر، قمار، تفریح، بیش از حد خوابیدن و دیگر رفتارهای مخرب وقت و پول ارزشمند خود را هدر می‌دهند. آگاه باشید این اعتیادها ذهن شما را کند و مانع تفکر روشن و منطقی می‌شوند.

اگر زندگی‌تان را دوست دارید هرگز نباید انتخاب ثروت را نادیده بگیرید. آن‌هایی که این انتخاب سرنوشت‌ساز را نادیده می‌گیرند مابقی عمرشان را در گیجی و سردرگمی سپری می‌کنند. متأسفانه بیشتر مردم ندانسته برای فقر برنامه‌ریزی می‌کنند، اما هنوز هم وقت است تا این انتخاب را آگاهانه تغییر دهند. با انتخاب ثروت، ناخودآگاه به دنبال فعالیت‌های ثروت ساز و سودآور می‌روید و در نتیجه رفتارهای اعتیادآور و بی‌ارزش کم کم از زندگی روزانه شما حذف خواهند شد.

۵-از اشتباهات اندیشمندان دوری کنید

بیشتر مردم باورهای نادرست و غلط در مورد پول دارند. خیلی‌ها با عناوین  دوست، متفکر و اندیشمند عمداً یا سهواً به شما می‌گویند پولدار بودن خوب نیست و به همین خاطر مردم وقتی به پولدار شدن فکر می‌کنند احساس گناه و شرمندگی می‌کنند. بگذارید گفته‌های این افراد را قبول کنیم و باور کنیم همه‌ی ثروتمندان آدم‌های بدی هستند.

وقتی با این فرض به افراد پولدار نگاه کنید، با خود می‌گویید چیزی این وسط اشتباه است، مگر می‌شود یک نفر این قدر مال و منال داشته باشید. بگذریم، اجازه ندهید این باورهای غلط شما را به بیراهه بکشاند. پولدار بودن خیلی خوب است. در این دنیا فقط دو گروه هستند که به شما می گویند نمی توانید موفق شوید: افرادی که از تلاش کردن می ترسند و آنهایی که حسودند و از ترس موفقیت شما خواب ندارند.

علاوه بر این با داشتن پول بهتر و بیشتر می‌توانید به جامعه خدمت کنید و روابط مستحکم‌تری برای خود ایجاد کنید. ببینید پول فقط ویژگی‌ها و خصوصیات فردی شما را تقویت می‌کند. اگر انسان خوبی باشید که مطمئنم هستید پول امکانی فراهم می‌کند که خوب‌تر باشید و کارهای خیر بیشتری انجام دهید. عاقل باشید به جای این که از عادت‌ها، نگرش‌ها و فلسفه‌های دیگران پیروی کنید با پولدارها نشست و برخاست کنید تا به سبب این هم‌نشینی ارزشمند راه و رسم کسب موفقیت و ثروت را بیاموزید و از نزدیک ببینید که این افراد چقدر مهربان و خیر هستند.

همان‌طور که برای ایجاد یک زندگی مرفه تلاش می‌کنید، در مورد نگرش و رفتار خود در ارتباط با پول و ثروت نیز بی اندیشید. اغلب اوقات وقتی نگرش یا باور غلطی در رابطه با پول دارید می‌توانید مچ خودتان را بگیرید و تغییرات لازم را ایجاد کنید. به تدریج ثروتمندتر خواهید شد چون با مطالعه و تفکر، عقاید و باورهای اشتباهی که در مورد پول داشته‌اید را کنار گذاشته‌اید و باورهای سازنده را جایگزین باورهای اشتباه گذشته کرده‌اید.

رابطه ارتباطات مجازی و کوتاهی عمر

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۲/۳۱
16:13
شایان

سلام دوستان ...

یکی از کارهایی که باعث میشه عمر آدم طولانی بشه « صله رحم » هست .

یعنی ارتباط با کسانی که از نظر خونی به شما وصل هستند ...

این صله رحم حتی می تونه یه « سلام » باشه ...

بریم سراغ فضای مجازی ..

دقت کردید هر چقدر ارتباطات مجازی پر رنگ تر میشه ، ارتباطات واقعی کمرنگ تر میشه ...

وقتی هم که ارتباطات واقعی کمرنگ تر بشه یعنی صله رحم کمرنگ تر شده ...

و این یعنی ...؟؟؟

موضوعات مرتبط: فرهنگی ، قصه‌های قرآن

اولین نژاد پرست ...!!!

دوشنبه ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
5:20
شایان

سلام به همه ...

دوستان می دونید اولین نژاد پرست کی بوده ؟

اولین نژاد پرست ، شیطـــــــان بوده ، وقتی خدا آدم رو خلق میکنه ، به شیطان امر می کنه که به آدم سجده کنه ، اما شیطان با تکبر میگه ، من خلقت ام از آتشِ و آدم خلقت اش از خاک ، !!!

چون شیطان تمرُّد امر خدا رو می کنه ، از درگاه رانده شده و طوق لعنت بر گردن اش تا روز قیامت افکنده میشه...

پس مواظب باشیم نژاد پرست نباشیم ... چون نژاد پرستی تبعیت از شیطان ِ...

نژاد پرستی هم چهر ه های گوناگونی داره از جمله : پسر دختری ، باسواد بیسوادی ، سیاه و سفیدی ، لر و ترک و فارس و بلوچ و ... ایرانی و افغانی و ...، ماشین من ماشین تو ، خونه من خونه تو ، شغل من شغل تو ، بابای من بابای تو ، خوشگلی و زشتی و ...

شکل های جدیدی از نژاد پرستی های امروزی: ممبر من ممبر تو ، فالور من فالور تو ، دوست پسر من دوست پسر تو ، دوست دختر من ، دوست دختر تو  و ....

 

برچسب‌: نژاد پرست , شیطان

شغل شما چیه ؟؟؟

جمعه ۱۳۹۸/۰۲/۲۷
21:29
شایان
خاطره ای از یک پزشک متخصص اطفال 🌺

 

 

من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.

سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛

کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. 

دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است.

 

آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند. 

جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛

او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است!

 

گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.

(دو ریالی صلواتی موجود است)

 

باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم

مراجعه کردند و به آنها هم...

 

گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟ 

 

با کمال سادگی گفت:

 دویست تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم.

 

مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد، 

در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم .

 

احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم . 

آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم . این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. 

 

من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم...

 

به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم. 

گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمیدانید چقدر ثواب دارد! 

 

صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. 

دگرگون شده بودم ،

ما کجا اینها کجا؟!

 

از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار

مطبم نوشتند با این مضمون؛

<شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم> 

 

دوستان و آشنایان طعنه ام زدند، 

اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:

 

گفت باور نمی کردم که تو را 

بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفت این شرط آدمیت نیست

مرغ تسبیح گوی و ما خاموش ..

 ▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁

 

یه سوال ، همون سوالی که دست فروشِ داستان پرسید؛ شغل شما چیه ؟؟؟

برچسب‌: شغل , پزشک , اطفال

موانع در زندگی

جمعه ۱۳۹۸/۰۲/۲۷
11:49
شایان

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است .این شِکَر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود

برچسب‌: مانع , زندگی

اهمیت حفظ آبروی دیگران ...

جمعه ۱۳۹۸/۰۲/۲۰
17:12
شایان

سلام به همه،دوستان عزیز این متن طولانیه اما ارزش یکبار خوندن که هیچی، ارزش چند بار خوندن رو هم داره ...

اهمیت حفظ آبروی دیگران

 

     حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود  و ما برای نماز خواندن و مراسم  عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم  پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی  که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار میکرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت میکرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ...
      یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه
> پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این  هین، در یکی از دستشویی­ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد.

 

    من که بسیار تعجب کرده بودم  به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می­گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب !!! فرادا می خوانم .

 

     این ماجرا بین متدینین پیچید  ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند .
       دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود  آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا  ...
      شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او  نبود ... ، ما هم  بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی ، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت  .
       بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده  بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم  و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم !!! چشمانم  سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند.  نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟!  نکند ؟! ؟!
      دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم  که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ...
        از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم.  به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم  حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود.                        پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو  پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان  نشسته و قرآن می خواند سلام کردم  جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من  دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟
        پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده  بودم. بسیار تعجب کردم وعلتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای  آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت  زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام  ،خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند ،  خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند ودیگر نمی توانم در این شهر بمانم  ، فقط شما شاهد باش  که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور  گردد تا بقیه عمرش را سپری کند من هم هرکاری کردم که  مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم  ،او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ...
        ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم ای کاش آن موقع کور می شدم و این جنایت را نمی کردم  ای کاش حاج علی آن موقع بجای گوش دادن به حرفم توی گوشم میزد ای کاش ای کاش ... و این ای کاش ها که بیچاره ام می­کرد .
         الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس  که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.
         دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ !  زندگی ها را نابود می کنیم؟ !
 بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟ !   بخاطر خدا دعایم کنید  آیا خدا از گناهم می­گذرد ؟  چه خاکی باید به سرم بریزم ؟....  ای کاش و ای کاش ....

برچسب‌: آبرو

چقدر باهوش هستید؟

جمعه ۱۳۹۸/۰۲/۲۰
12:22
شایان
چقدر باهوش هستید؟ چقدر دقیق هستید؟

 

         اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتد بگویید اشبتاه کجاست:

 

 

 

123456789

123456789

123456789

 

 

 

 

یعنی شما الآن به این موضوع تمرکز کرده اید که اشکال ارقام را پیدا کنید؟!

سخت در اشتباهید!

اشکال این است که:

کلمه *هستید، *هسیتد- تایپ شده و

کلمه *اشتباه*- اشبتاه! جمله : جلمه

من نگفتم اشتباه در اعداد است!

بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم؟

حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!

پس بریم اول مهد کودک بخونیم

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!

چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟

هه هه

الو الو... یبمارستان دیوونه ها؟

هه !

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!!

برچسب‌: هوش , اشتباه

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir