لاله های سرخ را چیده‌اند..

دوشنبه ۱۴۰۰/۰۳/۱۰
12:37
فاطمه

لاله های سرخ را چیده‌اند ‌

آوازهای دل انگیز شبانه را حرام کرده اند 

شفا خانه را بسته اند 

بلبل های دور گرد را شکار کرده اند 

ابر های پژمرده شهر را فرا گرفته اند 

دیوارهای خانه ها را خراب کرده اند 

مردم همه اینجا در غل زنجیر افکارشان گیر کرده‌اند 

حتی تو را هم از من گرفته اند 

زمانی به ما قول دشت های سرسبز نهر های عسل میدادند 

حالا دیگر ایمان را هم از ما گرفته اند 

در اینجا گوشه از این سرزمین اندوه 

ما هنوز امید به زندگی داریم 

دریغ از اینکه زندگی را هم از ما گرفته اند ...

 

فاطمه

دوست داشتن هایم

سه شنبه ۱۴۰۰/۰۳/۰۴
23:27
فاطمه

همان شبی که چمدان به دست غزل جدایی خواندی 

پس از تو من با زمین یکی شدم و باور هایم همگی پخش پلا‌ شدند

و لابه لای آن ها دوست داشتن هایم گم شد 

همه جا را گشتم زیر تخت  پشت قاب عکسمان  داخل کمد ها را 

نبودند که نبودند 

مدتی  بدون آنها سر کردم اما انگار زندگیم کامل نبود 

اتفاقا دیروز هم به دنبالشان گشتم 

تمامی باور هایم را دانه به دانه جمع کردم بعضی هارا دور ریختم  بعضی ها را نگه داشتم چند تایی را جایگزین کردم  کمد های نامرتب را مرتب کردم 

و در این میان دوست داشتن هایم را نیز یافتم 

تو آنهارا قاطی با وسایلت کردی بردی...

 

 

فاطمه

برچسب‌: دلنوشته

نگو چرا..

جمعه ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
22:18
فاطمه

در این سرای بی کسی نشان از من بی کس چرا؟

در پس این اسرار خفته بیداری چرا؟

در این چاه ارزوها سطل انداختن چرا؟

شعر های نخوانده حافظ را از بر بودم  خواندن چرا؟

 چمدانم که خالیست سفر چرا؟

قاب عکس شکسته 

تو بگو عکاسی چرا؟

دوست داشتن هایم را در جیب قایم کردم 

و تو را در قلبم 

جدایی چرا؟

اندوه های شبانه ام را خورده ام 

اندوه بیشتر چرا؟

گل ها همه خشکیده‌اند گل تازه چرا؟

مونس تنهایی هایم ماه شده است 

خورشید چرا؟

وقتی خاطرت هست دیگری چرا؟

من همانجام‌که رهایم کردی جای دیگر چرا؟

 اینجا عشق فسون شده است 

خنده ها ؟

خنده ها افسوس شده اند 

اشک ها باران شده اند گاه بی گاه سیل میشوند 

برگرد نگو چرا ....

 

 

 

فاطمه 

 

 

برچسب‌: دلنوشته , چالش

جمعه ۱۴۰۰/۰۱/۲۰
0:21
فاطمه

هرچند که زلف پریشان تو ای یار 

در بند باد اسیر باشد 

این دل عاقل تر از آن است 

که شیدای تو نباشد  

 

بسان زیبایی ها

دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
0:45
فاطمه

 

 

برای پیوند ابدیت        میان عشق اشفته تو و من 

برایت مینویسم  :

به نام خالق طاووس های هزاررنگ 

بسان نیلوفرهای آبی دلتنگ به رنگ های رنگین کمان ندیده

قسم به فردا ها  قسم به تمامی باران ها  

به امید شاپرک های سرگردان

 

تو را میپرستمت همچون راهبه‌ای معتقد و  خادمی شیفته 

و من ،کافری مومن گشته از عشقت.

 

 

 

به نام زن

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
1:40
فاطمه

آه از این همه وعده های پوچ 

مرا ببرید به همانجا که این همه سال وعده دادید 

مرا همان جایی ببرید که انصاف دور نیست امید جاریست و  ما زن ها برای زنده ماندن تبدیل به کنیزک های توسری خور نشویم 

من سودای سرزمینی دارم که زن ها آزادند برای زنده ماندن، زندگی کردن، شاد زیستن و آزادانه قهقهه زدن

مرا به نزد  خدایم بازگردانید  از این همه نامردی ریا دروغ از اینکه بگویند او یک مرد است

و  اگر من روزی که خدارا ملاقات خواهم کردم به او تنها می‌گویم از جهانت با تمام مردانش متنفر هستم 

خدا

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۷/۲۷
10:55
فاطمه

هر چه از عشق خدا به بندگانش بگویم  انگار چیزی نگفته ام ...

من آنم که اسمان ابی را سبز میخواند

جمعه ۱۳۹۹/۰۶/۲۱
18:13
فاطمه

من از اندوه باران ها میگویم ،
من از بی رحمی دریاها میگویم،
اه که در  اقیانوس غفلت غرق شده ایم 
من از غریق نجات های نیامده می گویم .
ظلمت جامع پهن کرده 
من از ان روز اسمان ابی را سبز می گویم ،
من انم که چهچه بلبل را ناقوس مرگ میخوانم ؛
همه مرا دیوانه میپندارند .
زیرا من انم که حقیقت را بیگانه میشمارم ؛
هرچه هست اشنایی در این نزدیکی مرا میخواند؛
هم همه ها گنگست وقتی من در سیهی شب اواز میخوانم؛
من از  رویاها سخن میگویم ،
من از مستی عشق مینوازم ،
هرچه هست اشنایی در این نزدیکی مرا میخواند؛
صدایش اشناست من اورا میشناسم ؛
ای عشق با من سخن بگو ،
تا تو را بشناسم،
به سویم آ که تو را بستایم ،
همه مرا دیوانه میپندارند .
اری من انم که اسمان ابی را سبز میخواند.

#فاطمه 

برچسب‌: دلنوشته

#جنایت‌های_شبانه_یک‌زن

جمعه ۱۳۹۹/۰۵/۳۱
0:59
فاطمه

انگار عقربه ها با یک دیگر مسابقه گذاشته بودند ؛ک اینگونه سریع وقت میگذشت.

ایینه تن برهنه ام را قاب گرفته بود. با دیدن وجب به وجب تن برهنه‌ام صدای مادر در گوشم میپیچید که در جشن تکلیف ۹ سالگیم ارام در گوشم زمزمه کرد : آرام جانم مبادا نامحرمی تنت را ببیند .

اما او که نامحرم نبود بود؟

اوکه از هر محرمی محرم تر بود .

اهی میکشم او زمانی همسرم بود اما الان به گفته اطرافیان نامحرم بود .

صدای مادرم دوباره زنگ میزند توگوشم

طلوع دوبارم نزار هم من و هم خودت باهم غروب کنیم ....

هنوز برهنه و غرق در افکارم بودم که صدای پاندوم ساعت سکوت خانه را میشکند و خبر از نیمه شب میدهد.....

برچسب‌: داستان , دلنوشته

#جنایت‌های_شبانه_یک‌زن

چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۹
11:24
فاطمه

غرق در خاطرات به جا‌مانده از پدرم بودم،که صدای اذان طنین انداز خانه شد .

اهی میکشم و لیوان چای‌ام را محکم تر میگیرم و به این فکر میکنم عیسی بهتر بود یا موسی اصلا محمد (ص) که بود؟

همیشه با خودم فکر میکردم حالا که چادر سر میکنم و درکارهای خانه دستی برای کمک به مادرم میرسانمو عزیز دل پدر هم هستم پس میتوانم به پیامبری که از قضا زن هم هست تبدیل بشم؟

چای سرد شده ام را یک ضرب مینوشم و تمام حواسم را به عقربهای ساعت میدهم.

 

 

نیمه شب نزدیک است......

 

 

 

#ادامه دارد....

برچسب‌: داستان , دلنوشته

#جنایت‌های_شبانه_یک‌زن

سه شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۸
17:2
فاطمه

روبه‌روی‌ ایینه مینشینم و نیم نگاهی هم به پنجره می‌اندازم.

خورشید،کمال‌ خلقت هم آماده وداع دیگری با ما کمال لجن‌زارها‌میشد،انگار این پایان نیمه تمام برایش جذاب بود.که اینگونه سریع رخت میبست .

اما خدای درون ایینه از این وداع ناراضی بود او شب را دوست نداشت ؟

و من برعکس او غروب خورشید را با اشتیاق به تماشا نشسته بودم و در انتظار نیمه شب.

وقتی که هیچ اثاری از نور خورشید در اسمان پیدا نبود پیروز مندانه چادرم را از روی سرم برم میدارم و همچون شی مقدس اویزش میکنم به رخت اویز قدیمی و چوبی ام.

پدر همیشه خیال میکرد من در تمام عمرم همان دخترک پاک که به گفته خودش بوی بهشت را میدهد میمانم .

ولی انگار هم من و هم او از اعماق وجودمان میدانستیم این یک توهم بیش نیست .

و امان از روزی که من بزرگ شدم و دیگر بوی بهشت را نمیدادم..

#ادامه دارد...

برچسب‌: داستان , دلنوشته

#جنایت‌های_شبانه_یک‌زن

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
23:21
فاطمه

سپس با تبسمی دردناک رد این نافرمانی را از چهره اندوهگینم پاک میکنم‌.

چادرم را جلوی صورتم میگیرم،که مبادا نامحرمی همین لبخند بی‌معنی را ببیند.

و پشت میکنم به آیینه اما نگاه خیره و توام افسوس خدای قاب ایینه را احساس میکنم؛پوزخندی میزنم و چادرم را محکم تر میگیرم.

 

#ادامه دارد..

 

(دوستان اگه از داستان و سبک نوشتنش خوشتون میاد بگین که ادامشو بنویسم اگه نه که بیخیال گذاشتنش بشم♡)

برچسب‌: داستان , دلنوشته

#جنایت‌های_شبانه_یک‌زن..

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
17:23
فاطمه

شب‌ که از نیمه میگذرد،امضایی‌پای‌ شروع جنایت هایم میشود.

وتاطلوع خورشید من گناهکارترین بنده‌خالقم هستم وهنگامی‌که خورشید اولین پرتوهای خود را نمایان میسازد،به آرامی چادرم را به سر میگیرم محبوب همه جز خدایم میشوم.

وآن هنگام من،معبودم را در قاب آینه به تماشای بدن گناهکارم دعوت میکنم.

#ادامه دارد...

 

 

 

 

امشب.

دوشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
17:16
فاطمه

امشب دست به سویی خدایی بلند کردم و طلب ببخشش کرده ام که سالهاست فراموشش کرده بودم 
امشب من با کوله باری از خاطرات خوب بد به دیدار خدایی میروم که مرا دوست دارد برعکس خودم 
امشب عجیب ماه زیباتر از خورشید میدرخشد انگار او سالیانست تک عروس اسمان است 
امشب قرار است این من برای ابدیت دوست داشتنت را با جسمش خاک کند ،
امشب شب وداع من با خاطراتیست که دیگر برای من نیستن و من سخاوت مندانه انها را به تو پس میدهم 
امشب قرار است کسی زاده شود که تنها نشانی از من است...

برچسب‌: دلنوشته

جان ما...

پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
3:43
فاطمه

جان مارا با غم پروردگارمان بهم پینه کرده است هیچ یک جدا از دیگری نیستیم گاهی من برایش میخوانم از دلتنگی و گاهی او مرا اسیر درد هایش میکند و اما امشب به تماشای ماهی نشسته ام که شاهد تمامی عشق بازی های من و غم هایم بوده است

و برایش همان شعری را زمزمه میکنم که به هنگام رفتنت با نهایت عجز برایت میخواندم و توبی عتنا از من و این عشق نوپا کوله بار بستی و برای همیشه رفتی....♡

برچسب‌: دلنوشته

خدای‌من♡

سه شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۱
3:17
فاطمه

مرا با خدایم در خلوت شبانگاهم تنهابگذارید ..

گِله ها بسیار است! و دلتنگی بیشتر از ان...

من از ارزو‌های رفته‌ام نغمه میسرایم و اما او؟

خدای من بعد از سالها مرا بنده‌اش خوانده است ؟

واما من اورا از اذل خالق خویش صدا میزدم.

 

برچسب‌: دلنوشته , خدا , خالق

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir