مثل کوه

چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
15:47
مینا

 

روی تخت دراز می‌کشم. خیره به سقف، غرق در افکار خودم میشم. گهگاه صدای راه‌رفتن همسایه که معلومه دمپایی‌اش، پاشنه بسیار محکمی داره، به گوش می‌رسه. بعضا کشیده‌شدن صندلی، افتادن جسمی بر زمین، حرف‌زدن و غیره من رو از افکار خودم دور می‌کنه. تا به خودم میام و فکرم رو جمع می‌کنم که کدام‌یک از کارهام رو انجام داده‌ام و کدام‌یک مونده که هنوز بهشون رسیدگی نکرده‌ام، دوباره صداها حواسم رو پرت می‌کنه. تا نیمه شب این قصه ادامه داره. وقتی چراغ‌ها، که نورشون از حیاط خلوت به پنجره اتاقم می‌تابه، یکی‌یکی خاموش می‌شوند، سکوت و تاریکی همه‌جا رو فرامی‌گیره و این نشانه تمام شدن یک روز پرمشغله است.

این سکوت من رو به یاد کسانی می‌اندازه که با صدای زندگی دیگران روزگار می‌گذرانند و حتی برای یک غلت‌زدن ساده در بستر بیماری، باید از اطرافیان، کمک بگیرند. فکر اینکه من می‌توانم کارهای یومیه‌ام را انجام بدهم، در خانه قدم بزنم و برای خودم مشغله‌ای درست کنم حتی نیمه‌های شب، اما آن‌ها تمام شبانه‌روز همچنان باید به سقف خیره بمانند، من رو آزرده می‌کنه. تا فردا فرابرسه و روز جدید دیگری برای همه آغاز بشه اما آن‌ها همچنان با همان حالت، روز رو به شب می‌رسانند.

 

 

به یاد جانبازان عزیز کشورم که زندگیشون رو فدای سلامتی، آرامش و آسایش دیگران کردند و هنوز هم مثل یک کوه باصلابت، ایستاده و آرام، تکیه‌گاه امن و مطمئن ما هستند.

 

بهترین هدیه‌های خداوند نثارشان باد


 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

 

موضوعات مرتبط: اجتماعی

نهج‌البلاغه؛ دانا و بینا از نادان و گمراه

سه شنبه ۱۳۹۹/۰۸/۲۰
20:59
مینا

 

 

دانا كسى است كه قدر خود را بشناسد و طبق دستور خدا و رسول ص رفتار كند.

نادان كسى است كه خود را نشناسد و در راه ضلالت و گمراهى قدم نهد و از شيطان و نفس اماره پيروى كرده خود را هلاک كند.

دشمن‌ترين مردان نزد خدا بنده‌ای است كه خدا او را به خود واگذارد و توفيق سعادت از او سلب شود. به‌طوریكه در امر دين و دنيا از راه راست قدم بيرون نهاده و بى‌راهنما سير مى‌كند و در بيابان بى‌سروته نادانى، حيران و سرگردان مانده، نمى‌داند چه كند.

اگر به سوى زراعت و كشت آخرت خدمت به خلق و عبادت خالق خوانده شود، كاهلى كند. مانند آن است كه در امر دنيا هر چه كند بر او واحب است و براى هر امر حرامى آماده است گويا واجبى را به‌جامى‌آورد و از عذاب ترک آن ترسناک است.

و آنچه در امر آخرت به تأخير مى‌اندازد از او ساقط. از اوامر و نواهى الهى به‌طورى چشم مى‌پوشد كه گويا به او در اين باب دستورى نرسيده.

 

منبع: از خطبه‌هاى حضرت امير ع در نهج‌البلاغه

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

موضوعات مرتبط: فرهنگی ، سخن بزرگان

مارک فیشر؛ بی‌خبری

چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
19:28
مینا

 

 

مارک فیشر؛ نویسنده، ناقد و نظریه‌پرداز فرهنگی و معلم بریتانیایی

 

بیشتر آدم‌ها، در نوعی بی‌خبری همیشگی زندگی می‌کنند.

آن‌ها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و

زندگیشان را دگرگون کند!

حادثه‌ای، برخوردهای اتفاقی،

بلیت برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت!

آن‌ها هرگز نمی‌دانند که همه چیز از خودشان آغاز می شود ...!

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

 

موضوعات مرتبط: سخن بزرگان

سید علاءالدین حسین بن موسی علیهماالسّلام

پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
20:34
مینا

 

 

 

حسين بن موسی علیه‌السّلام يكی از فرزندان امام کاظم علیه‌السّلام است. وی از جمله همراهان احمد بن موسی علیه‌السّلام بوده است و در حدود سال 202 ه.ق از مدینه عازم ايران شد و در شيراز به شهادت رسيد. حضرت حسين بن موسی علیه‌السّلام در برخی منابع به سيد علاءالدين حسين علیه‌السّلام ملقب گرديده است. سید علاءالدين حسين بن موسی الكاظم علیه‌السّلام برادر كهتر شاهچراغ است به سن سيزده سال بود شهادت او بعد از تفرقه امامزادگان در شيراز در محله باغ قتلغ اتفاق افتاد.

 

داستان کشف قبر حسین بن موسی علیهماالسّلام

 

ابن جنيد شيرازی در کتاب تذکره هزار مزار گوید:

قتلغ در شيراز باغی داشت كه باغبانش مردی ديندار و بامروت بود. باغبان در شب‌های جمعه در مكانی بلند، نوری را مشاهده می‌كرد. قتلغ خان، مالک اين باغ نيز اين نور را مشاهده كرد. دستور داد كه محل مزبور را بررسی كنند. قبری يافتند پس از باز كردن قبر، جسدی بزرگ و باعظمت و شكوه يافتند. جسد در كمال شادابی و زيبایی بود. در يک دست صاحب جسد قرآن مجيد و در ديگر دستش شمشيری قرارگرفته بود. با علامت و نشانه هایی دانستند كه قبر متعلق به حسين بن موسی علیه‌السّلام است. قتلغ خان آنگاه فرمان داد كه قبه و بارگاهی عالی بر سر آن مقبره بنا كردند.

علامه مجلسی و فرصت‌الدوله شيرازی معتقدند كه حضرت حسين بن موسی علیه‌السّلام در همين باغ شهيد شده اما قبر ايشان در زمان صفويه آشكار گرديد. ولی گزارش ابن جنيد شيرازی به زمان حادثه نزديكتر است.

 

 

 

تاریخچه مقبره سید علاء‌الدین حسین علیه‌السّلام

 

پس از آشكارشدن قبر حسين بن موسی علیه‌السّلام، بارگاهی بر قبر ايشان برافراشته شد. با تحقيق و بررسی اوضاع قرن هفتم به بعد چنين نتيجه‌گيری می‌شود كه برخی حاكمان فارس مردانی خيرانديش و صالح بوده‌اند. آنان احترام علماء و بزرگان دينی را پاس می‌داشتند و در آبادانی قبور ائمه دين و اولياء سعی فراوان داشتند. لذا عليرغم جو حاكم بر ايران آن روز، شهر شيراز دارای موقعيت ويژه‌ای بوده است.

عليرغم اين كه هنوز تشيع در اقليت بودند، اما آنان توانستند در حفظ آثار امامزادگان اقدام‌های اساسی انجام دهند. پس از آشكارشدن قبر مطهر حسين بن موسی علیه‌السّلام، هر روز بهتر از گذشته بارگاه او توسعه می‌یافت. تا اینکه مردی به نام ميرزاعلی از مدينه به شيراز آمد و در شيراز مسكن گزيد و بر سر قبر سيد علاءالدين قبه و بارگاهی رفيع ساخت و املاک و باغ‌های زيادی را هم وقف آن كرد و پس از مرگ وی توليت موقوفه به دست پسرش ميرزا نظام‌الملک كه از وزرا بود، رسيد و پس از او به نوادگانش منتقل شد. سلطان خليل كه از طرف شاه اسماعيل صفوی حاكم شيراز بود، در سال 810 ه.ق اين بقعه را تخريب و آن را تعمير و تكميل نمود.

پس از چندی به سبب زلزله‌ای كه در شيراز رخ داد، گنبد بارگاه اين امامزاده جليل‌القدر در معرض تخريب قرار گرفت كه توسط مرحوم مشيرالملک (ميرزا ابوالحسن خان) تجديد بنا گرديد و رواق حرم را هم مرحوم قوام الملک (محمدرضاخان) آينه‌كاری نمود. حرم مطهر حسين بن موسی علیه‌السّلام، مربع شكل است، دورتادور گنبد كتيبه است و سوره هل اتی بر آن نقش بسته است.

هم‌اكنون طرحی به نام حرم تا حرم در دست اجراست. با تكميل اين طرح حرم مطهر حسين بن موسی علیه‌السّلام، به حرم مطهر احمد بن موسی علیه‌السّلام، اتصال پيدا می‌كند.

 

جایگاه بارگاه علاء‌الدین حسین علیه‌السّلام در بین مردم

 

بارگاه حضرت حسين بن موسی علیه‌السّلام در شيراز به آستانه مشهور و معروف است. مردم به سبب كراماتی كه از اين بقعه مبارک ديده‌اند، احترام ويژه‌ای برای آن قائل هستند. در بين ايام هفته، شب دوشنبه برای زيارت حضرت حسين بن موسی علیه‌السّلام، شب خاصی است. همچون مسجد جمکران قم كه شب‌های چهارشنبه از اقصی نقاط ايران در آنجا حضور می‌يابند، بارگاه نورانی اين امامزاده در شب‌های دوشنبه مملو از مريدان و شيفتگان آن حضرت است. ارادتمندان به اين خاندان، شب‌های دوشنبه را تا صبح در اين مكان مقدس بيتوته می‌كنند و به عبادت و رازونياز می‌پردازند.

 

 

 

منبع: سید علاءالدین حسین علیه‌السّلام در شیراز

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         آدرس اینستاگرام من:                   https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

 

موضوعات مرتبط: شهدا و یاد شهدا

باهوش ولی بازیگوش

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۶
21:50
مینا

 

وقتی یک بارم میشد دوبار و کافی بود بشه سه بار که: "مادر مشقات رو نوشتی؟ درسات رو خوندی؟"، دفتر و کتاب رو در خونسردی تمام، جمع می‌کرد و می‌گذاشت یه گوشه و می‌رفت پی کارهای دیگه‌اش. 

اگر می‌خواستم بهش دیکته بگم، می‌گفت خودم می‌نویسم. و جالب بود که هیچ‌وقت نمره‌اش بالای 15 نشد. 

کارنامه‌اش رو با التماس باید نگاه می‌کردم و چشم‌بسته امضا. می‌گفت: "مامان جان! میشه خواهش کنم نگاه نکنی و کارنامه رو فقط امضا کنی؟ "

یک‌بار یه بنده خدایی خیلی عصبانی شد و گفت: "یعنی این میره راهنمایی؟ چقدر خونسردی چرا بهش هیچی نمیگی؟" (آخه نمره دیکته‌اش زیر 10 شده بود.) 

یک‌بار هم تعطیلات نوروز یکی از مهمان‌ها با تعجب گفت: "هنوز پیکش رو حل نکرده؟ می‌خوای بری به معلمش چی بگی؟" 

 

 

 

 

من نمی‌خواستم او رو تحت فشار بگذارم ولی منکر این هم نمیشم که از حرص می‌خواستم بمیرم. با این وجود هیچی نمی‌گفتم، چراکه می‌دونستم خیلی باهوشه اما بازیگوشه. همین هم باعث ناراحتیم میشد که یعنی ممکنه نتونه بره راهنمایی؟!  اگر همین‌جوری پیش بره، در آینده اتفاق خوبی در انتظارش نخواهد بود. اینکه تحصیلات عالیه رو به پایان برسونه و  یه شغل حسابی برای خودش دست‌وپا کنه، جزء چیزهایی بود که براش در پایین‌ترین مرتبه اهمیت قرار داشت.

به هر شکلی که بود بالاخره وارد دوره راهنمایی شد. روشش اونجا هم همین‌طور ادامه داشت و من هم کاری نداشتم جز اینکه با مشاور، معلم‌ها و حتی اعضای خانواده، بحث کنم که این خیلی باهوشه، من می‌دونم که از چه هوشی برخورداره .

تا اینکه یک روز اتفاق جالبی افتاد. بد بود ولی درنهایت به نفع من تموم شد. دستش در یک شیطنت بچگانه شکست! آن‌هم دست راست . مجبور شد مدت‌ها دست گچ‌گرفته رو تحمل کنه. جالبیش به این ‌خاطر بود که ماجرا برخورد کرد به امتحان‌های ثلث. حالا چیکار باید می‌کرد؟! شورای مدرسه تصمیم گرفت که از او به‌صورت شفاهی امتحان بگیرند. یعنی در یک اتاق مجزا از بچه‌های دیگه، سوال‌ها را جواب بدهد و یکی از معلم‍‌ها مامور شد تا به جای او، گفته‌هایش را وارد ورقه امتحانی کند.

فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟ او که تا آن زمان از نمره‌های خوبی برخوردار نبود، حالا جزء رتبه‌های برتر کلاس شده بود .

همه تعجب کرده بودند و من خوشحال، که توانستم ثابت کنم درست می‌گفتم . شیطنت‌های او اجازه هر حرکت مثبتی را گرفته بود؛ حتی اینکه پاسخ سوالات امتحانی رو باحوصله و درست بنویسه.

از اینجا به بعد دستش، رو شده بود. دیگه نمی‌تونست با من مقابله کنه . باید بهترین نمره‌ها را ارائه می‌داد. برایش خیلی سخت بود، اما کم‌کم عادت کرد. با ورود به دبیرستان کاملا متقاعد شد که شوخی وجود نداره و با جدیت کامل باید به جلو بره، چراکه مطمئنا، داشتن تحصیلات عالیه برای ورود به بازار کار براش کارآمدتره. این تغییر فکر و هوشش باعث شد، درنهایت بهترین مدارک تحصیلی را از آنِ خود کنه .

 

اما همچنان، جمله "باهوشه ولی بازیگوشه"، بعد از اسمش خودنمایی می‌کنه 

 

آدرس اینستاگرام من: 

https://www.instagram.com/khaneyeminajoon/

 

آدرس ویلاگ من:

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

کلام امیر ع

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۲۹
18:51
مینا

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

کرونا

دوشنبه ۱۳۹۸/۱۲/۱۲
13:58
مینا

 

 

بالاخره، کرونا بعد از حدود یک ربع قرن، حق من رو از کسانی که قضاوتم می‌کردند، گرفت. دروغه اگر بگم که سرزنش‌هاشون ناراحتم نمی‌کرد، اما چون به کار خودم ایمان داشتم و سلامتی خانواده برایم مهم بود، به انتقادهای منفی اهمیت نمی‌دادم و روزبه‌روز سعی می‌کردم که با دقت بیشتر، کاری رو انجام بدهم که سلامتی بچه‌هام به خطر نیفته یا خانواده رو متحمل هزینه‌های اضافی نکنم.

خوشحالم که با صبوری و اعتمادبه‌نفس کامل، زندگیم رو به‌نحواحسن و بدون عیب، جلو بردم. حالا هرکس هر چیزی که می‌خواد بگه (معتقدم که اگر رفتار بد دیگران من رو نکشه، قویترم می‌کنه).

همه فکری می‌کردم، غیر از اینکه یک ویروس کوچولو بیاد، به دادم برسه و حقانیتم رو ثابت کنه. البته اقرار می‌کنم که گاهی تحت تاثیر واقع می‌شدم و فکر می‌کردم، نکنه حرف‌های من اشتباهه. چون حتی اگر کسی انجام نمیده، لااقل می‌تونه که بشنوه. اما، حالا می‌بینم تمام گفتار و کردارم تبدیل به توصیه‌های پزشکی شده که همه مردم در سطح دنیا، نه به‌خاطر دیگران، بلکه به‌خاطر شخص خودشان، موظف به انجامش هستند.

اگر کسانی تمایل داشتند که بدانند من چه کرده‌ام که الان هیچ استرسی ندارم و ملزم به انجام کار فوق‌العاده‌ای نیستم؛ خوشحال میشم تجربیاتِ سال‌هام رو در مورد عملکردم در اختیارشون بگذارم. البته قابل ذکره که همه موظفند به رعایت، اما درواقع، یک مادر نباید نیازی به توصیه داشته باشه.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

        کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

هیتلر و چارلی چاپلین

سه شنبه ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
11:54
مینا

 

هیتلر و چارلی چاپلین تقریبا همسن بودند. هیتلر فقط چهار روز کوچکتر بود.

چارلی چاپلین دراین‌باره گفته:

"این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را به خنده بیندازه و دیگری به گریه و اگر سرنوشت می‌خواست، کاملا برعکس می‌شد."

 

 

مثال‌های این‌چنینی زیاد هست. همچنین در مورد ما ایرانی‌ها. ولی اصل حرف اینه که به این موضوع دقت داشته باشیم که اگر عمرمون، 120 سال هم باشه، بالاخره، زمانش که برسه یک دقیقه این‌طرف اون‌طرف نمیشه و میریم جایی که همه اسباب‌ها به رومون بسته است.

نه دفاعی می‌تونیم کنیم، نه توجیهی. چقدر خوب می‌شد، همون‌جور که فایل‌های کامپیوترمون رو گاهی بررسی می‌کنیم و اضافاتش رو دور می‌ریزیم، مغز و افکارمون رو هم تمیز کنیم. نگذاریم چیز بدی واردش بشه، داخلش بمونه، انباشته بشه و ما رو به هلاکت برسونه.

اگر هم عاقبتمون به سرنوشتِ ازپیش‌نوشته‌مون مربوط باشه، دیگه اینجا دست ما نیست. خودش خلقمون کرده و خودش هم برامون رقم زده. پس مرتبا از خدا کمک بگیریم که دستمون رو بگیره. اگر کسی رو نمی‌خندونیم، لااقل اشک دیگران رو هم در حد مرگ درنیاوریم.

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

اوریگامی؛ معرفی

جمعه ۱۳۹۸/۱۱/۱۱
11:29
مینا

 

همه ما در زمان بچگی، با موشک کاغذی، قایق کاغذی و مشابه این‌ها آشنایی داریم. درواقع این‌جور چیزها نوعی اوریگامی مبتدی به‌شمارمی‌رود.

واژه اوریگامی از دوبخش "اوری (ORI)" و "کامی (KAMI)" تشکیل شده است که "اوری" به معنی با اندیشه تا دادن و "کامی" به معنی کاغذ است. بنابراین اوریگامی هنر و اندیشه تا کردن کاغذ (یا صفحاتی از جنس پلاستیک، فلز و مواد دیگر) برای خلق اشکال مختلف است.

این شکل‌ها تعداد زیادی از حیوانات، پرندگان، آبزیان، اسباب‌بازی، دکوراسیون، اشکال هندسی و گرافیکی، معماری، صنعت و ... را شامل می‌شوند.

از دیرباز شناخته شده که اوریگامی کاربردهای فراوانی دارد؛ مانند گسترش هماهنگی دست و چشم، مهارت‌های متوالی، مهارت‌های تمرکز، صبر و تحمل، مهارت‌های فضایی_زمانی ذهن، استدلال ریاضی و غیره. اما براساس آخرین تحقیقات انجام شده روی مغز و کار دکتر کاترین شوماکوف و یوری شوماکوف، زمانی که هردو دست مشغول فعالیت هستند، نیرو محرکه انگیزه، گرایش به فعالسازی بخش زبان مغز دارد.

اوریگامی طیف بسیار گسترده‌ای از کودکان پیش‌دبستانی تا اساتید دانشگاه را دربرمی‌گیرد. تمام مردم می‌توانند از آن لذت برده و با خلق طرح‌های جدید به تاریخ اوریگامی بپیوندند.

 

 

منبع: مرکز تخصصی اوریگامی

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

اضطراب و تفکر

شنبه ۱۳۹۸/۱۱/۰۵
23:26
مینا

 

کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست نوشته مگان دیواین:

 

این اعتقاد فرهنگی، به‌طور فراگیر، در بین مردم وجود دارد که تفکرات شما باعث شکل‌گیری واقعیت زندگی‌تان می‌شود. بسیاری از کتاب‌های خودیاری و معلم‌های دروغگو، این نکته را به ما یادآور می‌شوند که، "اگر بیشتر به محیط اطرافمان و جزئیات توجه می‌کردیم، در این موقعیت‌های وحشتناک گرفتار نمی‌شدیم. اگر درحال گذران روزهای سختی هستیم، تا حدودی خودمان با تفکراتمان، باعث به‌وجودآمدن این شرایط سخت شده‌ایم." بنابراین،

از نظر فرهنگی دلایل زیادی برای اضطراب وجود دارد.

 

 

 

اگر فکرکردن می‌توانست از ما محافظت کند، هیچ‌گاه سوگوار نمی‌شدیم. اگر تفکرات ما به‌تنهایی می‌توانستند مانع بیماری، تصادف و رنج شوند، با هیچ‌کدام از آن‌ها روبه‌ررو نمی‌شدیم. تفکرات معجزه‌آسا، توان کنترل‌کردنِ واقعیت را ندارند.

تفکرات ما می‌توانند بر احساساتمان درباره خود و جهان اطرافمان تاثیر بگذارند. بهترین راه برای کنترل افکار، مهارکردن قدرت شگفت‌انگیز تخیلاتمان است که اهمیتش در آن سناریوهای تخیلی فاجعه، کاملا مشخص است. مهارکردن قدرت و راهنمایی آن، به سمت آینده‌ای که واقعا می‌خواهید، نه آینده‌ای که نمی‌خواهید. درحقیقت، از شما می‌خواهم که از قدرت ذهن خود در جهت مثبت استفاده کنید، نه در جهت افزایش اضطراب.

اگر قرار است چیزی را در ذهن خود تصور کنید، سعی کنید بهترین حالتش را متصور شوید. سعی کنید خودتان تصورات ذهنیتان را مدیریت کنید؛ نه به‌این‌دلیل که تفکرات شما می‌توانند چیزی را تغییر دهند، بلکه به‌این‌دلیل که مثبت فکرکردن زندگی را ساده‌تر می‌کند.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 

روح

دوشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۳۰
14:26
مینا

 

والت ویتمن؛ شاعر مدرن و روزنامه‌نگار آمریکایی

 

تمام چیزهایی را که در مدرسه یا کلیسا یا هر کتابی به شما گفته شده است، دوباره بررسی کنید و هر آنچه را که به روح شما بی‌احترامی می‌کند، رها سازید.

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

موضوعات مرتبط: سخن بزرگان

عرق بابا خارزن

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
13:13
مینا

 

 

گیاه بوقناق به نام‌های چرخه، خارزن بابا، شوکة البیضا، شکاعی و قرصعنه در فارسی، عربی و در کتب طب سنتی نامیده شده است.

 

مشخصات ظاهری

 

بوقناق، گیاهی علفی و پایا به ارتفاع یک متر است که ساقه آن مثلثی شکل و پوشیده از تارهای پنبه‌ای به رنگ سفید و آبی روشن است و دارای کناره‌ای بال‌مانند و خاردار در سراسر طول ساقه اصلی و شاخه‌های آن است. برگ‌های این گیاه بزرگ، بیضوی و دراز با کناره لوبدار و دندانه‌های منتهی به خاری قوی و نوک تیز، در انتهای ساقه، گل‌دهنده و گل‌های آن به رنگ بنفش، منتهی به خار و به شکل یک طبق ضخیم است.

 

طبیعت

 

طبیعت گیاه بوقناق معتدل رو به گرم است.

 

رویش جغرافیایی

 

این گیاه در مناطق معتدل کشور و در استان‌های کردستان، همدان، اصفهان، آذربایجان و در دامنه‌های زاگرس می‌روید.

 

خواص عرق بوقناق

 

این گیاه از جمله داروهای شگفت‌آوری است که خداوند در طبیعت برای درمان بیماری دیابت قرار داده است.

عرق بوقناق، 

1) برای پاکسازی کبداز سموم و بازکردن مجاری کبد بسیار مفید است.

2) باعث شفاف شدن صورت و درمان جوش خواهد شد.

3) برای سلامت دستگاه گوارش، رفع نفخ معده و روده، درمان یبوست و نرم کردن روده‌ها مفید است.

4) سبب فعال شدن غدد فوق کلیه و تنظیم ترشح آدرنالین می‌شود و استرس، عصبانیت و اضطراب را رفع می‌کند.

5) از بروز سکته‌های قلبی و مغزی پیشگیری می‌کند.

6) با افزایش گلبول‌های قرمز خون، سبب درمان کم‌خونی‌ها و کمبود پلاکت می‌شود.

7) ورم و سنگ کلیه و مثانه را درمان می‌کند.

8) سبب کاهش قند خون و درمان بیماری دیابت شود. این عرق، موجب تحریک ترشح انسولین از لوزالمعده می‌گردد و ترشح انسولین را افزایش می‌دهد و به کاهش قند خون کمک می‌کند. بیماران دیابتی باید هر 4 ساعت یک استکان عرق بوقناق را میل کنند تا از اثرات معجزه‌آسای آن در درمان تدریجی دیابت بهره ببرند.

 

 

موارد احتیاط و منع مصرف عرق بوقناق

 

عرق بوقناق را با داروهای شیمیایی کاهنده قند خون مصرف نکنید. مصرف عرق بوقناق سبب خشک شدن شیر مادران شده پس نباید آن را در دوران شیردهی مصرف کنید. در نوشیدن دمنوش یا عرق این گیاه افراط نکنید زیرا با خوردن این عرق فشار خونتان کاهش یافته، احساس بی‌حالی برای افراد ایجاد می‌کند.

منبع: نمناک؛ عرق بوقناق

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

گزیده‌ای از کتاب مفاتیح‌ الحیات

جمعه ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
9:35
مینا

 

گزیده‌ای از فصول بخش اول کتاب ارزشمند مفاتیح الحیات
فصل دوم: یادگیری و دانش‌اندوزی

 

فصل دوم«یادگیری و دانش‌اندوزی» از بخش اول «تعامل انسان با خود»


در معارف دينی بر دانش‌اندوزی تأكيد فراوانی شده است و به انسان سفارش شده كه از گهواره تا گور دانش بجويد. در روايات بسياری به يادگيری دانش‌های لازم و سودمند سفارش شده است. برپايه روايات، پدران و مادران بايد به آموختن دانش‌های مورد نياز فرزندانشان در دوران كودكی اقدام کنند تا در بزرگ‌سالی از ثمرهای آن بهره‌مند شوند.

در ابتدای این فصل در مورد اهميت دانش‌اندوزی، سخنی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که می‌فرمایند: يا عالم باش يا در حال آموختن دانش و وقت خود را در بيهودگی و خوشگذرانی صرف نکن.

دربارۀ فضیلت تعلیم و تعلّم هم اميرمؤمنان سلام الله علیه می‌فرمايد: ای مؤمن! علم و ادب بهای جان توست، پس در آموختن آن بکوش، پس هر چه بر علم و ادب تو افزوده شود بر ارزش تو افزوده میشود، چرا که از راه دانش، به پروردگارت راه میيابی و با ادب، خدمت پروردگارت را نيکو به‌جامیآوری و با اين ادب در خدمت است که بنده سزاوار ولايت و قرب الهی میگردد، پس نصيحت مرا بپذير تا از عذاب برهی.

در قسمت دیگری از این فصل در مورد «یادگیری علوم مورد نیاز» که از ضرورت‌ها و موجب حفظ عزت و قدرت مسلمانان است، می‌خوانیم:

امام كاظم سلام الله علیه میفرمايد: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم وارد مسجد شد و ديد گروهی گرد مردی را گرفته‌اند. پرسيد: او کيست؟ گفتند: علاّمه است ای رسول خدا! آن حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم پرسيد: در چه چيزي علاّمه است؟ گفتند: نسب‌های عرب و تاريخ آن‌ها و ايام جاهليت و شعر و ادبيات عربي را میداند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: اين، دانشی است که هركس آن را نداند برای او زياني ندارد و هركس آن را بداند برای او سودی ندارد.

كنايه از اين كه مسلمان و جامعه اسلامی بايد برای فراگيری دانش، اولويت‌بندی كند و به دانشی بپردازد كه برای دنيا و آخرت او سودمند باشد يا زيانی را بزدايد.
 

 

همچنبن در ادامه به برخی از علوم مورد نیاز از جمله: آموزش علوم دینی، آموزش عقاید، قرآن، حدیث، فقه و واجبات، حرفه و صنعت، شعر دینی و آموزش مهارت پرداخته که توجه شما را به فرازی از این بخش جلب می‌کنیم:

امام رضا سلام الله علیه، دربارۀ نیاز آموزش علوم دينی می‌فرمايد: خدا رحمت كند بنده‌ای را كه امر ما را زنده بدارد. راوی پرسيد: چگونه امر شما را زنده كند؟ آن حضرت فرمود: علوم ما را فراگيرد و به مردم بياموزد، چرا كه مردم اگر زيبايی‌های كلام ما را بدانند از ما پيروی می‌كنند.

بخش پایانی این فصل، آداب تعليم و تعلم را به خود اختصاص داده است که از جمله عناوین آن می‌توان به: آموختن از شایستگان، صبوری، شرم نکردن، جواز تملّق در تعلّم و ... اشاره کرد.

در انتهای این بخش در مورد پاداش تعلیم هم چنین آمده است:
عبدالرّحمن سُلمی به فرزند امام حسين سلام الله علیه، حمد را آموخت. وقتی که كودك آن را برای پدرش خواند، آن حضرت هزار دينار و هزار لباس زينتی به او داد و دهانش را از مرواريد پُر كرد. در اين مورد به آن حضرت اعتراض کردند. او فرمود: اين، در برابر عطای او (تعليم) چيزی نيست.

 

منبع: بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 

کلام امیر ع

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۷/۰۷
19:20
مینا

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

ماندگاری هنر

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۸
17:4
مینا

 

این هنر دست مامانه. بیشتر از 60 سال قدمتشه.

 

 

بیشتر از 60 سال قدمتشه. این گلدوزی رو خیلی سال پیش به من هدیه داد. من هم به‌عنوان تزئینات ازش استفاده میکردم. هر دفعه یک‌جایی مثلا روی یک میزی می‌انداختم. عین چشمم ازش مراقبت کرده‌ام که خراب نشه، اما استفاده‌اش هم می‌کردم، برای همین خیلی شسته شده. اما، الان فکر می‌کنم یه جور دیگه‌ای باید مواظبش باشم.

 

 

می‌بینید چه زیباست و چقدر ظریف دوخته شده؟ من خودم دستی در هنر دارم ولی هروقت بهش نگاه می‌کنم، از ظرافتی که در دوختش به‌کاررفته، متعجب میشم.

چه با عشق این گلدوزی رو در دهه دوم زندگیت انجام دادی. روزی که این هدیه رو به من دادی حسابی ذوق داشتم و اصلا فکر نمی‌کردم، زمانی برسه که با حسرت و غصه بهش نگاه کنم.

 

تقدیم به روح مادرم، بدری یحیی، که بسیار هنرمند و باسلیقه بود.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

        کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

 

 

 

زخم زبان

شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
12:56
مینا

 

خیلی سال پیش، دو روز بعد از عاشورا، رفتار مرد مسنی در صف نانوایی، نظرم رو به خودش جلب کرد. دختربچه 6-5 ساله‌ای همراهش بود. پیراهن مشکی پوشیده بود. حساب و کتابی با نانوا در مورد نان صلواتی، به‌خاطر نذر آقا امام حسین ع، داشت. یه خانمی جلوتر از ایشون توی صف بود. به‌همین خاطر، قبل از اینکه برداشتن نان‌هایش را شروع کند، به دختربچه گفت: "عزیزم، ممنون میشم یه کم از من فاصله داشته باشی که من حواسم پرت نشه به شما بخورم."

یک‌مرتبه، پیرمرد رو به دختربچه‌اش کرد و گفت: "بیا کنار بایست، این وسواسیه"! خیلی حالم بد شد. با خودم فکر کردم کاش اون خانم این حرف رو نشنیده باشه، که جلوی جمع تحقیر شد.

دلم می‌خواست به اون پیرمرد بگم، شما که آزاری بهت نرسیده، سنی ازت گذشته، عزای امام حسین ع برگزار کرده‌ای و نذری هم میدی. چرا دنیا و آخرت خودت رو با یه حرف خراب کردی؟ غیر از خودت، انرژی منفی گفته‌ات روی بچه‌ات هم اثر داره.

 

 

بیشتر از این افسوس خوردم که چقدر راحت و نرم، تمام زحماتمون رو می‌دهیم به باد فنا. چقدر راحت زبان یه مثقالی، سرِ سبزمون رو میده بر باد. سال‌ها از اون ماجرا گذشته و من هروقت یادش می‌افتم، فکر می‌کنم که چه جالبه، تصور می‌کنیم خدا با گذر زمان همه چیز یادش میره. آدم‌هایی هستیم که صف نماز اول وقت و مجالس عزاداری ائمه رو پر می‌کنیم و نذری می‌دهیم. اما، چقدر خامیم که در میدان عمل، همه را با یک حق‌الناس ساده به باد فنا می‌دهیم.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

دندان‌پزشکی

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
13:48
مینا

 

وقتی پدرم می‌گفت بریم، دیگه بقیه صحبت‌هاشون رو گوش نمی‌دادم. مثل فشفشه می‌دویدم، لباس‌هام رو می‌پوشیدم. موهام رو سریع شونه می‌زدم و دم در می‌ایستادم. حتی شده یک ساعت هم، منتظر بقیه می‌موندم.

پدرم می‌خندید و می‌گفت، "گوش نمیده بقیه‌اش رو که کجا بریم و چه کنیم! فقط به محض اینکه میگم بریم، میدوه یه شونه به موهای جلوی پیشونیش میکشه و کاری به بقیه موهاش هم نداره، آماده‌به‌یراق می‌ایسته دم در."

نمی‌دونم این چه اخلاقی بود که حتی بعدها هم تغییری نکرد. با همه مسئولیتی که داشتم، باز همیشه کلی منتظر می‌شدم، تا بچه‌هام آماده بشوند.

وقتی می‌رفتیم بیرون، دیگه انگار همه چیز تموم بود. نمی‌دونم چرا عین آب روی آتش اون همه عجله آروم می‌شد. آخرش هم نفهمیدم چرا!

 

 

اما یه روز، همون‌جور آماده شدم و دم در منتظر ایستادم. پدر و مادرم آمدند، اما، از خواهر و برادرهام خبری نبود. مطابق معمول، اونقدر ذوق و شوق داشتم که متوجه چیزی نشدم، به سرعت دویدم و سوار ماشین شدم.

حالا نگو همه می‌دونند، من کجا دارم میرم. هرکدوم یه گوشه و کناری قایم شده بودند و داشتند به من می‌خندیدند. مخصوصا جلو نمی‌آمدند، نکنه که بابا بهشون اخم کنه.

من توی حال و هوای خودم بودم و خوشحال. تا اینکه پدرم گفت رسیدیم. وارد یه مطب شدیم ولی باز هم متوجه نشدم، فکر می‌کردم مثلا یکی‌شون خواسته بیاد دکتر، بعد هم بریم جایی که قراره بریم.

مطب دندانپزشکی بود. نوبتمون که شد مامان دستم رو گرفت، رفتیم داخل. یک‌مرتبه من رو نشوند روی صندلی دکتر. تازه به خودم آمدم که چرا خواهر و برادرهام نیامدند و داشتند می‌خندیدند. دیگه راه فرار نداشتم و مجبور به تسلیم بودم.

خدابیامرزدشان، از یه طرف توی دلم ازشون ممنون بودم که بهم حرفی نزده بودند. چون این‌جوری از چند روز قبل دلهره می‌گرفتم، از طرفی به خاطر اینکه یک‌مرتبه با این قصه مواجه شدم، برای همیشه از دندانپزشکی متنفر موندم.

البته حس ناراحتی من از دندانپزشکی فقط به همین دلیل، نبود. من در همون بچگی از بوی پیازی که اون دکتر مصرف می‌کرد و اینکه خیلی آروم کار می‌کرد، اذیت می‌شدم. جالب اینجاست که مادربزرگم هم از این موضوع ناراحت بود.

چون پدرم به مهارت اون دکتر خیلی اعتقاد داشت، تا زمانی که خانه پدری بودیم، همیشه برای معالجه خود و خانواده‌اش، به این دکتر رجوع می‌کرد.

 

 

حالا بیشتر از 20 ساله یه دکتر حاذق پیدا کرده‌ام. قدرت تشخیص، عملکرد و سرعتش در کار بی‌نظیره. اونقدر دکتر خوبیه که حس می‌کنم دینی به گردنم داره و اینجا دلم می‌خواد ازش اسم ببرم و معرفیش کنم.

 

دکتر حمیدرضا مطلبی، دندانپزشک

 

نشانی: تهران، ولی عصر، بالاتر از پارک ساعی، خیابان ۳۲، ساختمان پزشکان یاس، طبقه اول، واحد ۱۰۵.

 

 

من بیشتر عمرم رو توی دندانپزشکی گذرونده‌ام، ولی متاسفانه هنوزه که هنوزه از ترسم کم نشده. با اینکه  صددرصد از این دکتر راضیم اما وقتی از مطب میام بیرون، بی‌اختیار تا جایی‌که قدرت دارم فقط می‌دوم تا اینکه مطمئن بشم، خیلی از مطب دور شده‌ام، اون‌وقته که آروم می‌گیرم.

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

موضوعات مرتبط: دفتر خاطرات نسلی ساخته

حسین بن علی (علیهما السّلام)

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
10:32
مینا

 

سلام بر آقا اباعبدالله الحسین ع سرور و سالار شهیدان

 

با وجود گذشت قرن‌ها، چه عجیب که عزای ایشان هنوز تازه است و گویا که صدای "هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنِی" ایشان به گوش می‌رسد.

آیا از گفته‌های ایشان هم، چیزی به خاطر می‌آوریم یا تنها برگزاری عزاداری را ادای دین خودمان به این امام می‌دانیم؟

فرض کنیم، همین عزاداری هم تنها مسئولیت دینی ما باشد، آیا آن را به درستی انجام می‌دهیم؟

در عزاداری‌ها، بعضا از جملاتی استفاده می‌شود که گوینده آن، حتی شرم دارد برای عزیزان خودش این الفاظ را به‌کار ببرد.

آیا نام اطرافیان خودش را هم با همین بی‌حرمتی تلفظ می‌کند؟ کاش لااقل اسامی را کامل می‌گفت، همه را نصفه و نیمه ادا می‌کند.

از عزاداری کردن، فقط چیزی شبیه به آهنگ، آواز و ریتمی غم‌انگیز که همه با آن همراه شوند، عرضه می‌کند. به خیال آنکه این اشک‌ها باعث نجات از آتش جهنم است، در این مسابقه اشک‌آوری رقابت می‌کند.

کاش دین نداشتیم ولی آزاده بودیم. تنها چیزی که دقت نداریم اینست که امام حسین ع برای چه شهید شدند؟ دوست داشتند از ایثاری که کردند چه چیز دستگیر ما بشود؟ به‌همین خاطر می‌بینیم، یک سال می‌گذرد و هیچ تغییری در گفتار و کردارمان ایجاد نمی‌شود. بی‌جهت نیست که تر و خشک با هم می‌سوزیم. اگر جای اشک، خون گریه کنیم به حق است.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

فرش ایرانی

جمعه ۱۳۹۸/۰۶/۰۸
11:23
مینا

 

روزانه چقدر به زیر پاهامون نگاه می‌کنیم؟ به فرشی که پر از رنگ و نقش و زیباییه. انگار، انرژی مثبتی که به‌خاطر روح پاک شخص بافنده در اون هست، به همه منتقل میشه.

فرش دست‌باف ایرانی با قدمتی طولانی؛ هنری که قدمتش از کل تاریخ برخی کشورهای دنیا هم بیشتره.

بسیاری از شهرهای ایران، برند خاص خودشون رو در فرش‌بافی دارند؛ با تفاوت‌هایی در سبک بافت، طرح و نقش، رنگ، تعداد گره و رج، ... .

به قدری در این صنعت تنوع هست که میشه ادعا کرد برای هر سلیقه‌ای در دنیا، پاسخی از فرش ایرانی وجود داره. فرشی که به دورترین نقاط دنیا صادر میشه و هرگز از ارزشش کم نشده، اما چند سالی است که مورد بی مهری قرار گرفته، به‌خاطر اقبال عمومی به فرش‌های ماشینی و واردات فرش چینی.

 

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

موضوعات مرتبط: فرهنگی

معرفی کتاب

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۰۷
14:30
مینا

 

حتما با عالم و عارف، مرحوم آقای حسنعلی نخودکی اصفهانی آشنا هستید. ایشان چندین وصیت داشتند از جمله اینکه محل دفنشان، جایی باشد که زوار در زمان ورود به حرم امام رضا ع، از روی مزارشان رد بشوند. اما، در میان وصایای ایشان، اینکه پیکر مطهرشان 10 متر پایین‌تر از سطح صحن دفن شود، برایم عجیب بود و سؤال‌برانگیز!

بعدها که آن قسمت صحن، برای توسعه حرم، گودبرداری شد، جواب سوالم را پیدا کردم. چه پیش‌بینی جالبی در زمان خودشان!

کتاب "نشان از بی‌نشان‌ها"، از آثار ایشان به قلم فرزند و شاگردشان، آقای علی مقدادی اصفهانی تألیف شده است. کتابی بود که نظرم رو خیلی جلب کرد، امیدوارم مطالعه‌اش برای شما هم مفید باشد. ایشان از "اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوُب"، بسیار گفته‌اند، که تکرار آن به آرامش روح کمک می‌کند.

در ضمن از ایشان نقل شده که این 5 مورد را بعد از نمازهای واجب بخوانیم:

1) آیه‌الکرسی،

2) تسبیحات خانم حضرت زهرا س،

3) ذکر سه صلوات،

4) سه بار سوره توحید،

5) سه بار آیه "مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً و ..."، آیات 2 و 3 از سوره طلاق.

http://khaneyeminajoon.blogfa.com/

         کانال تلگرام من:                    https://t.me/khaneyeminajoon 

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir