تجربه از اشتباه
از اشتباه کردن نترس!
از این بترس که از اشتباهت
چیزی یاد نگیری
پیج اینستاگرامم: نقاشی و نمونه کارها
oo_shakibaa_n_paiint_ooo
اینجا وبلاگی گروهی است برای خدمت به بشریت، کسب تجربه، افزایش پرستش خداوند، خودسازی انسانها و...
از اشتباه کردن نترس!
از این بترس که از اشتباهت
چیزی یاد نگیری
پیج اینستاگرامم: نقاشی و نمونه کارها
oo_shakibaa_n_paiint_ooo
اضطراب مثل تب، یک نشانه است. وقتی که تب می کنیم می دانیم که بدن نیرو های جسمی خود را برای مبارزه با یک عفونت مثل باسیل سل دارد آماده می کند. اضطراب، معرف وجود یک مبارز روان یا روحانی در درون ماست. (رولومی)
از گاندی نقل شده که هشت خطای فاحش به خشونت می انجامد:
1. ثروت بدون تلاش
2. لذت بدون وجدان
3. معرفت بدون شخصیت
4. تجارت بدون اخلاق
5. علم بدون انسانیت
6. عبادت بدون ایثار
7. سیاست بدون اصول
8. حقوق بدون مسئولیت
برای دیدن ادامه عکس های انگیزشی به ادامه مطلب مراجعه کنید:
یاد خدا
اولین و بهترین و راحت ترین راه رسیدن به آرامش و شادی یاد خداوند است. همانگونه که انسان در کودکی در برابر هر عامل ایجاد ترس و اضطراب به یک بزرگتر مثل والدین پناه میبرد در بزرگسالی هم پناه بردن به یک وجود بزرگ و مطلق مثل خدا باعث آرامش کامل او میشود.
(( الا به ذکر الله تطمئن القلوب ))
بپذیریم که اوست که مارا آفریده و اوست که هر لحظه هوای مارا دارد.
برای مطالعه ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:
شما لیاقت خوبی ها را دارید..
یک لحظه فکر کنید. الان واقعا چه می خواهید؟ امروز چه آرزویی برای زندگی خود دارید؟ درباره آن فکر کنید و بعد بگویید: «من برای خود ___ می پسندم.» (هر آن چه که همیشه آرزویش را داشته اید، بگویید.) در این گونه مواقع بیش تر ما از گفتن آرزویمان باز می مانیم. دلیل آن هم این است که تصور می کنیم لیاقت رسیدن به آرزوهایمان را نداریم. قدرت شخصی ما وابسته به آمادگی ما برای پذیرش خوبی هاست. اگر احساس بی ارزش بودن می کنیم، منشأ آن در تجربیات دوران کودکی ماست. ولی این جا هم می توانیم خود را از شر تجربیات تلخ دوران کودکی خلاص کنیم. گاهی بعضی ها سراغ من می آیند و می گویند: «لوئیزه، جملات تلقینی بر من اثر ندارد.» در واقع ایراد از جملات تلقینی نیست بلکه دلیل آن این است که ما شایستگی خود را برای داشتن خوبی ها باور نداریم.
می توانید امتحان کنید که آیا این مسأله در مورد شما هم صادق است یا نه! بدین ترتیب که جملات تلقینی را به زبان آورید و به افکاری که با گفتن این جملات به ذهن شما خطور می کنند، توجه نمایید. سپس افکار خود را یادداشت کنید، تا افکارتان به صورت مکتوب و کاملاً واضع جلوی چشم هایتان قرار بگیرد. تنها چیزی که مانع شما برای قبولی نیکی ها یا دوست داشتن خودتان است فکر یا تصور غریبی است که شما آن را به عنوان واقعیت پذیرفته اید.
وقتی ما خود را شایسته خوبی ها ندانیم، زیر پای خود را خالی می کنیم و اتفاقات ناگواری را به جان می خریم. ممکن است گرفتاری و آشفتگی به بار آوریم، چیزهایی را از دست بدهیم، به خود آسیب برسانیم یا دچار ناراحتی های جسمانی شویم. باید باور کنیم که برای داشتن تمام خوبی هایی که زندگی به ما هدیه می کند، شایستگی داریم.
اگر بخواهیم برنامه های قدیمی و منفی را کنار بگذاریم و پدیده شگرفی در زندگی خود به وجود بیاوریم، با کدام اندیشه های نو باید شروع کنیم؟ اصول مطمئنی که شما می توانید به آن تکیه کنید، کدام است؟ چه باید بدانید، باور کنید و بپذیرید؟
برخی اندیشه های نو برای آغاز کار این گونه اند:
* من با ارزش هستم.
* من خود را دوست دارم.
* من لیاقت خوبی ها را دارم.
* من خود را مجاز به خودباوری و عزت نفس می دانم.
این افکار پایه ای بنیادین برای خودسازی شما خواهد بود و می توانید با تکیه بر آن و با جملات تلقینی مناسب به هر آن چه که آرزویش را دارید، برسید.
همیشه وقتی سخنرانی علنی دارم، کسی پیش من می آید یا برایم می نویسد که در همان سالن سخنرانی تحت تأثیر قرار گرفته و متحول شده است. بعضی وقت ها، منظور از تحول فقط مسایل کوچک است که در پس آن واقعه ای نسبتاً عظیم نهفته است. اخیراً بانویی نزد من آمده بود و تعریف می کرد که غده ای در سینه اش داشته و در طی سخنرانی من این غده ناپدید شده است. او ندایی شنید و تصمیم گرفت چیزی را از خود براند. این مثال بسیار خوبی در وصف اوج قدرت ماست. اگر ما حاضر نباشیم، چیزی را از خود دور کنیم، اگر بخواهیم چیزی را که به نوعی به نفع ماست، نگهداریم، در این صورت ممکن است هیچ روش کاردرمانی اثربخش نباشد. ولی اگر یک بار تصمیم بگیریم که مانند این بانو چیزی را از خود برانیم، در اولین فرصت موفق به انجام آن می شویم.
اگر عادتی دارید که نمی توانید به راحتی از آن خلاص شوید، از خود بپرسید که چه فایده ای از این عادت عاید شما می شود؟ اگر هیچ جوابی برای آن نداشتید، طوری دیگری بپرسید: «اگر من این عادت را نداشتم، چه اتفاقی می افتاد؟ در بیش تر موارد جواب این است: «زندگی ام قشنگ تر می شد.» همیشه مسایل به این جا ختم می شود، که ما به نوعی گمان می کنیم، لیاقت زندگی بهتر را نداریم....
کتاب اسرار قدرت درون
لویس ال.های
ترجمه: پری نیکزاد
"بخشی از لذت زندگی این است که خودت را وارد مجادله نکنی، بلکه از آن بپرهیزی. عقب نشینی ماهرانه صرفاً پیروزی است."
نورمن وینسنت پیل
خیلی دوست داریم از خودمون یه وارث، بهخصوص پسری به جا بگذاریم تا اسممون ماندگار باشه. در این مورد خیلی دغدغه داریم و بعضا گاهی حرصوجوش هم میخوریم که حتما این اتفاق بیفته. اما به یک چیز فکر نمیکنیم و اون اینه که از گفتار و کردارمون چه چیز در ذهنها باقی میمونه.
کسی رو میشناختم که بالاخره بچهدار نشد و فوت کرد. ولی در زمان زنده بودنش همه بهش احترام میگذاشتند و مورد اعتماد همه بود. بعد از مرگش با گذشت 30 سال هنوز همه به خوبی ازش یاد میکنند. خیلیها رو هم میشناسم که با داشتن پسر که زنده هست و اسمشون رو ماندگار نگهمیداره، درواقع اسمی ازشون نیست و هیچکس ازشون حتی کوچکترین حرفی نمیزنه.
پس بهتره که خودمون رو اذیت نکنیم، به اصل قضیه فکر کنیم و پافشاری روی چیزی که اصله، نه چیزی که فقط برای خودمون مثل یه توهم میسازیم.
http://khaneyeminajoon.blogfa.com/
کانال تلگرام من: https://t.me/khaneyeminajoon
نیروی درون ما
هر قدر ارتباط خود را با نیروی درونتان بیش تر کنید، به همان نسبت در مراحل مختلف زندگی آزادانه تر عمل می کنید.
شما که هستید؟ چرا این جا هستید؟ نظرتان دربارۀ زندگی چیست؟ از هزاران سال پیش تا کنون بشر می بایست برای یافتن پاسخ این سؤال ها به درون خود رجوع می کرد. اما به چه معنی است؟ به عقیده و در درون ما نیرویی وجود دارد که قادر است ما را به خوبی به سوی تندرستی کامل، دوستی های واقعی، موفقیت ها و کامیابی ها و آسایش و آرامش مطلب سوق دهد. برای دستیابی به این اهداف در درجه اول باید باور کنیم که تحقق آن ها واقعا امکان پذیر است. سپس باید خود را از تمامی القائاتی که در زندگی سبب بروز ناملایمات و مسایل ناخوشایند می شوند، رها سازیم، بدین ترتیب که به درون وجود خود رجوع نماییم و از نیروی درونی خود که دقیقا صلاح ما را می داند، مساعدت بخواهیم اگر ما خود را در زندگی به ..
به ادامه مطلب مراجعه کنید:
انیمیشن انگیزشی “هرگز تسلیم نشو”
برای دیدن این انیمیشن زیبا و امید و هدف و بهتر شدن کیفیت زندگیتون به لینک منبع زیر مراجعه کنید:
سلامت نیوز: «چرا باید خودتان را با دیگران مقایسه کنید؟ هیچکس در این دنیا نمیتواند به خوبی شما، خود شما باشد!»
به گزارش سلامت نیوز،سایت مردمان نوشت: وقتی بعد از مدتی زندگی کردن در شهری دیگر دوباره به خانه برگشتم، ازاینکه بخواهم دوباره در جایی که زمان کودکیام را آنجا گذراندم زندگی کنم و با دوستان قدیمیام ارتباط برقرار کنم، اضطراب داشتم.
به تازگی رابطه احساسیام برهم خورده بود و کار نویسندگیام را هم رها کرده بودم، اما دوستانم را میدیدم که به نظر موفق و شاد میرسیدند و همه چیز زندگیشان سر جایش بود.
اتفاقاتی که برایم افتاده بود همه اعتمادبهنفسم را گرفته بود ولی دوستانم سعی میکردند دورم را بگیرند تا بخاطر غم و غصههای این چند وقت اخیرم دچار افسردگی نشوم.
بااینکه عشق و حمایت آنها خیلی کمک حالم بود اما وقتی میدیدم که چطور هرکدام زندگی موفقی دارند، یک حس منفی دیگر به حسهای منفی که داشتم اضافه میشد: حسادت.
حسادت احساسی بسیار موزی است، حسی که نواقصی که سعی میکنید پنهان کنید را به شما خاطرنشان میکند. حسادت یادآوری موفقیتهایی است که نداشتهاید، تجربیاتی که نداشتهاید، ارتباطاتی که دوست داشتید داشته باشید، هر چیزی که به شما احساس «کمتر» بودن میدهد.
ماههای بعد را به اینگونه مقایسهها گذراندم - به زوجهایی که دست در دست هم در خیابان راه میرفتند، به کسانیکه به شغلهای پردرآمدشان چسبیده بودند نگاه میکردم و خودم را در خانههای زیبایی تصور میکردم که بقیه توانایی خریدش را داشتند.
متاسفانه بااینکه از ته قلب میدانستم که دوست داشتم جایی جز اینجایی که الان هستم باشم، حسادت من را همان جایی که بودم خشکانده بود و من را فقط غرق در افکار «اگرها» کرده بود.
وقتی فهمیدم که شرایط زندگیام تا وقتیکه خودم تغییر نکنم تغییر نخواهند کرد، متوجه شدم که میدان دادن به این حس مسموم نه تنها من را به جایی نمیرساند، بلکه بیشتر در چاه عمیق افسوسها میانداخت. آنجا بود که راه من و حسادت از هم جدا شد و من به نکاتی بسیار عمیق و مفید رسیدم.
نکته ۱: داشتن حسی جز شادی برای موفقیت دیگران، شانس موفقیت و شادی خودم را مسدود میکرد.
طبق قانون جذب، با غوطه خوردن در فکر چیزهایی که دیگران دارند و شما ندارید، از آن حس نداشتن بیشتر به سمت خودتان جذب خواهید کرد. این یعنی چیزهایی که میخواهید داشته باشید را از خودتان دورتر میکنید.
اگر بتوانید برای شادی و موفقیت دیگران جشن بگیرید به جهان این پیام را میدهید که «من هم از این موفقیت به دست میآورم.»
همه چیز به انرژی احساسات شما بستگی دارد. ناراحت شدن بخاطر شادی دیگران اصلاً حس خوبی نیست بنابراین نمیتواند چیزهای خوبی را جذب خود کند. شاد شدن بخاطر موفقیت دیگران حس بسیار خوبی ، بنابراین به ایجاد خوبیهای بیشتر هم برای شما و هم برای آن فرد کمک خواهد کرد.
نکته ۲: دیدن تجربیات مثبت دیگران من را در آستانه آن تجربیات قرار میداد.
با دیدن اینکه یکی از دوستانتان شغلی عالی با درآمدی فوقالعاده دارد، ممکن است خیلی راحت دچار حسادت شوید. اما درمقابل اگر از این جهت به آن نگاه کنید که چنین شغلهایی وجود دارد، به شما هدف میدهد که به سمت آن بروید و امکانات بسیار زیادی که در جهان وجود دارد را به شما نشان میدهد.
همچنین به ما کمک میکند با این عقیده منفی جامعه مقابله کنیم: فرصت زیادی برای ما وجود ندارد. بنابراین اگر کسی به چیزی که ما میخواهیم دست پیدا کرده است، شانس اینکه ما هم به آن دست پیدا کنیم بسیار کم میشود.
واقعیت این است که اگر باور داشته باشید، همیشه برای همه افراد فرصت کافی وجود دارد. فقط باید به دنبال آن باشید.
نکته ۳: همه چیز در این دنیا موقتی است، همه چیز به طور مداوم در حال تغییر است.
اینکه بفهمید همه چیز موقتی است در همه قسمتهای زندگیتان معجزه میکند مخصوصاً در مقابله با حسادت.
ثروتی که میبینید دوستتان تجربه میکند ممکن است طی یک سال از بین برود. رابطه احساسی فوقالعادهای که دوستتان دارد ممکن است طی یک ماه بر هم بخورد. شرایط ناهمواری که خودتان با آن دست و پنجه نرم میکنید، ممکن است طی یک روز از این رو به آن رو شود.
منظور من این نیست که با دانستن اینکه شادی و موفقیت دیگران همیشگی نیست احساس راحتی پیدا کنید. این فقط کمکتان میکند که بفهمید همه چیز دنیا برای همه آدمهاست. سختیها فقط برای ما پیش نمیآید.
موقعیت و شرایط زندگی مدام در حال تغییر است. بنابراین اینکه وقت و انرژی زیادی از خودتان را صرف افسوس خوردن برای آن یا آرزو کردن برای چیزی بهتر کنید، فقط وقتتان را تلف میکند.
نکته ۴: قدردانی از چیزهایی که دارم فکر چیزهایی که میتوانم داشته باشم را شیرینتر میکند.
اگر بتوانید قدر تجربیاتی که الان دارید را بدانید - حتی اگر در ظاهر تجربیاتی منفی باشند - ظرفیت بزرگتری در شما ایجاد میکند که تجربیات مثبت را بهتر تشخیص دهید.
شاید وضعیت کاری یا ارتباط احساسیتان نسبت به اطرافیانتان بهتر نباشد، اما با تلاش برای چیزهایی که در زندگیتان ایدآل نیستند، به چیزی بسیار بزرگ دست پیدا میکنید: رشد. و رشد برای تغییری که به دنبال آن هستید، در زندگیتان جا باز میکند.
حسادت تصوری نادرست در ذهن من ایجاد کرده بود: اینکه من «خوب» نیستم. از آن زمان متوجه شدم که سختیهایی که تجربه میکردم بخاطر این نبود که اشکالات من را نشان دهد، برای این بود که تجربیاتی کاملاً جدید از زندگی را در اختیار من قرار دهد که موجب پیشرفتم شود.
سلامت نیوز: ۴ دلیل برای دوری از حسادت
لینک منبع:
برای اطلاع از برنامه های امروز به منوی بالای وبلاگ بخش برنامه ها و پست های ثابت وبلاگ مراجعه کنید امیدواریم مطالب مورد استفادتون قرار گرفته باشه
متوقف نشوید!
در یکی از سخنرانی های «ناپلئون هیل» - مؤلف کتاب معروف و پُرفروش «بیندیشید و ثروتمند شوید» - فردی از میان حُضار بلند شد و از او پرسید: «آقای هیل! به طور متوسط، اشخاص باری رسیدن به هدف خود چند بار تلاش می کنند که اگر موفق نشدند دست از تلاش می کشند؟»
هیل سری به نشانۀ تأسف تکان داد و گفت: «کمتر از یک بار!»
نتیجه:
متأسفانه اغلب مردم قبل از این که اصولا چیزی را امتحان کنند، از آن دست می کشند! آنها با آن که می خواهند زندگی بهتری داشته باشند، اما بلافاصله با کلمۀ «نمی توانم» متوقف می شوند.
مهم ترین کاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی انجام دهید، تکرار و باور این عبارت است:
«می توانم در هر چه اراده کنم، موفق شوم.»
من و ما!
داستانهای کوتاه و شگفت انگیز
جلد یکم
مترجم و گردآور:
امیررضا آرمیون
قدر لحظه های زندگی را بدان
زندگی یعنی لبخند به گذشته و امید به اینده
لبخند امروز را با غم های گذشته تلخ نکن
مشرب خوش داشته باشید....
به راستی که چه مطلب مهمی است. وقتی در این زندگی تلاش می کنیم - و به راستی می توان تلاش را روی آن گذاشت - باید احساس تناسبی را درباره ی آن رعایت کنیم. کاری که می کنیم و آن چه را که جدی می گیریم، می تواند با آن چه وجود دارد و خنده دار باشد، فاصله ی زیادی داشته باشد. ما گرفتار جزئیات چیزهای بی اهمیت می شویم. به قدری در جزئیات غرق و محو می شویم که زندگی به سرعت و بی آن که متوجه ی آن بشویم از کنارمان عبور می کند. با دست کشیدن و رها ساختن آنچه مهم نیست، می تواینم مجددا در مسیر درست به حرکت در آییم. و بهترین روش برای رسیدن به این منظور داشتن مشرب خوش است. این که به خودمان بخندیم، به موقعیت مان بخندیم، اما هرگز به دیگران نخندیم. آنها به اندازه ی ما گم شده اند و نیازی ندارند که کسی به آنها بخندد.
نگران آن می شویم که مثلا همسایه ها چه فکر می کنند، یا نگران چیزهایی که نداریم، می شویم. نگران کارهایی می شویم که انجام نداده ایم. «اَه، نه! دو هفته است اتومبیلم را نشسته ام. خیلی کثیف شده است. همسایه مان دیروز اتومبیلش را شست. این نشان می دهد که ما شلخته و ولنگار هستیم.» اگر به این نتیجه برسید که این گونه فکر می کنید، باید به خودتان بخندید. زندگی برای زندگی کردن است، برای لذت بردن از آفتاب است. برای این نیست که در شرایط وحشتناکی قرار بگیریم آن هم مثلا به این دلیل که چند تخم مرغ از دستتان روی کف سوپر مارکت افتاد.
خندیدن به خود و شرایطی که در آن قرار دارید، تأثیر مثبت دوگانه دارد. اول آن که، تنش را از بین می برد و به شما احساسی از تناسب می دهد. و دوم، تأثیری فیزیکی و جسمانی برجای می گذارد. خنده اندورفین را در بدن ما تولید می کند که در اثر احساس بهتری پیدا می کنید. به شما امکان می دهد تا در زندگی چشم انداز بهتری داشته باشید.
موضوع این نیست که پیوسته بذله و لطیفه بگوییم و یا حرف های با نمک بزنیم. مهم این است که بتوانیم در آن چه زندگی پیش روی مان قرار می دهد، نکته ی جالبی پیدا کنیم. یک بار در اثر یک حادثه شدید رانندگی در بیمارستان بستری شدم. وقتی به هوش آمدم، چند کلمه ی درباره ی حالم حرف زدم. پرستار آمد و پرده ی پنجره را کنار زد تا غروب کردن خورشید را تماشا کنم. از حرف هایی که زده بودم عذرخواهی کردم. پرستار لبخندی زد و گفت:
- اشکالی ندارد! من از این حرف ها بدترش را هم زده ام.
اگر به هر یک از جنبه های رفتار انسانی توجه کنید، متوجه ی مضحک بودن آن می شوید. بیاموزید که جنبه های مضحک و خنده دار همه چیز را ببینید. این بهترین کاری است که برای کاستن از استرس های زندگی می توانید انجام بدهید. این گونه از اضطراب خود می کاهید. این را امتحان کنید.
در آن چه زندگی پیش روی مان قرار
می دهد، نکته ی جالبی پیدا کنید
قوانین زندگی
ریچارد تمپلار
مهدی قراچه داغی
برای خبر دار شدن از برنامه های شب و ساعتشون به منوی بالای وبلاگ برنامه و پست های ثابت وبلاگ مراجعه کنید
بحث کردن با احمق
مثل کشتن پشه
روی صورت خودته ....!
مهم نیست پشه رو بکشی یا نه
اما در نهایت
به خودت سیلی زدی
جستجوی مقدس خود را تعریف کنید
انرژی اولیه ای که در همه عمر به کار برده اید انرژی بیرونی است. این انرژی بیرونی محافظ زندگی هست ولی حس اغنا شدن و سعادت را که ما مشتاق آن هستیم فراهم نمی کند.
«سوامی موکتاناندا» در کتابش به نام «راز ذهن» تجربه مستقیم انرژی الهی را شرح می دهد:
روزی این انرژی فوران خواهد کرد و شما آن را در همه جا خواهید دید. متوجه خواهید شد که تمام کیهان غرق این انرژی است. نور الهی چشمان شما را از آگاهی لبریز کرده و به هر طرف که بنگرید آن را خواهید دید. شما پرتو آن را در افراد، درختان، صخره ها و ساختمان ها می بینید. شما در هر فکر و احساسی که از ذهنتان می گذرد این آگاهی را مشاهده خواهید کرد. ذهن شما تا جایی می رود که آگاهی درونی آفریدگار جهان را خواهید یافت متوجه خواهید شد که تمامی کیهان در خود شما وجود دارد.
خواهید دانست که همه چیز، تمام چیزهای بی نهایت و آشکار جهان، چیزی جز نقش بازی کردن خود شما نیست.
تشخیص می دهید که همه جا بازتاب داشته و همیشه بازتاب خود شماست که قبل از شما عبور می کند. شما در خودتان قدرت غلبه بر ایگوئی که اختیار زندگی شما را در دست دارد، دارید. شما می توانید جهت دید خود را عوض کرده، به درون خود بنگرید و به طور مستقیم با طبیعت معنوی خویش تماس برقرار کنید. در این صورت هر روز را بدون توجه به اینکه چه می کنید، با احساس سعادتی که ناشی از جستجوی خود مقدس شماست می گذرانید.
برای اینکه این نور را در خودتان به فوران در آورید، لازم است بدانید کسی هستید و این لحظه در این بدن و این مکان که نامش زمین است چه می کنید.
در بخش بعد نگاهی یگانه به زندگیتان آشنا خواهید شد...
کتاب خود مقدس شما
راز نگرش به درون
دکتر وین دایر
ناهید ایران نژاد
درست غذا بخورید، به اندازه کافی بخوابید، آب زیاد بنوشید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید. با انجام فعالیتهای مثل یوگا، قدمزدن، رفتن به باشگاه یا ورزش کردن از داشتن ذهن و بدن سالم اطمینان حاصل کنید. به صورت منظم به تعطیلات بروید یا از کار مرخصی بگیرید و خود را در کار غرق نکنید.
سرویس سبک زندگی: در جهان سریع امروز که ارتباطات بیش از هر نقطه دیگری در تاریخ تقویت شده است، استرس به یکی از واقعیتهای زندگی بدل شده است. استرس میتواند موجب شود که به افراد احساس درماندگی دست دهد و از حد تحمل خود عبور کنند. با این که سطوح متوسط استرس میتواند در صورت مدیریت درست، مفید باشند، استرس شدید تاثیرات منفی هیجانی و فیزیکی شدیدی روی افراد دارد. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت سپیده دانایی میخوانیم.
از آن جایی که مدیریت نادرست استرس میتواند منجر به عواقبی گرفته از خستگی تا بیماریهای قلبی و اضافه وزن شود، اهمیت دارد که بلد باشیم چگونه سطوح شدید استرس را تشخیص دهیم و بتوانیم با اعمال درست آن را کنترل کنیم. قادر بودن به کنترل استرس یک رفتار آموخته شده است و استرس میتواند با استفاده از گامهایی کوچک در راستای تغییر دادن رفتارهای ناسالم مدیریت شود.
انجمن روانشناسی آمریکا این توصیهها که در ادامه میآیند را برای یاد دادن این که چگونه میتوان استرس را مدیریت کرد، ارائه کرده است. شما میتوانید با استفاده مرحله به مرحله از توصیههای زیر و یادداشت اطلاعاتی که پس از پرسیدن سوالهای مطرح شده از خود میپرسید، پس از پیدا کردن دید کلی بهتر دست به اصلاح شرایط و حل مشکلات خود بزنید.
بفهمید که چگونه به شما استرس دست میدهد
هر کسی به شکل منحصر به فرد و متفاوتی استرس را تجربه میکند. شما خودتان چگونه میفهمید که دچار استرس هستید؟ در این زمانها افکار یا رفتار شما چه فرقی با مواقعی دارند که احساس استرس نمیکنید؟ زمانی که بتوانید بهتر استرس خود را بشناسید، آنگاه میتوانید بفهمید که چه هنگام و در چه زمینههایی باید تلاش کنید تا چالش استرس خود را حل کنید.در بسیار از مواقع نفهمیدن درست استرس خود باعث میشود که فرد بیشتر کلافه شود و حتی احساس فشار روانی بیشتری هم بکند.
منابع استرس خود را شناسایی کنید
چه وقایع یا موقعیتهای احساسات استرسآمیز را در شما بیدار میکنند؟ اینها به کدام یک از زمینههای زندگی شما مربوط هستند؟ آیا عوامل استرسزا بچهها، خانواده، سلامت، تصمیمات اقتصادی، کار، روایط یا فرد دیگری هستند؟ زمانی که بتوانید منبع استرس خود را به درستی شناسایی کنید، در واقع گام اول به سوی حل مشکل را برداشتهاید و میدانید که باید تمرکز و تلاش خود برای گذر از چالش استرس را در کجا متمرکز کنید؟
نشانههای استرس خود را بشناسید
افراد استرس را به گونههای متفاوتی تجربه میکنند. شما ممکن است در تمرکز یا تصمیمگیری به مشکل بر بخورید، احساس خشم، کلافگی یا افسار گسیختگی کرده یا سردرد، گرفتگی عضلات یا کمبود انرژی بگیرید. استرس یک تجربه شناختی و فیزیکی است. مغز و بدن شما زمانی که استرس را تجربه میکنند، به شما علامتهایی میدهند. علامتهای استرس خود را بشناسید تا بفهمید که چه مواقعی دچار استرس شدهاید و شدت استرس شما چقدر است.
بفهمید که در رویارویی با استرس معمولاً چه میکنید
مشخص کنید که از روشهای ناسالم برای مقابله با استرس استفاده میکنید یا نه، روشهایی مثل سیگار کشیدن و کم یا زیاد غذا خوردن. آیا این رفتار برای شما عادی است یا تنها در شرایط یا موقعیت خاصی دست به آن میزنید؟ آیا در نتیجه دست دادن احساس فشار و ناراحتی تصمیمات ناسالم میگیرید؟
راههایی سالم برای مدیریت استرس پیدا کنید
فعالیتهایی سالم و کاهشدهنده استرس را در نظر بگیرید، مثل مراقبه و تمدد اعصاب، ورزشکردن یا درد و دل کردن با دوستان یا خانواده. به خاطر داشته باشید که رفتارهای ناسالم در طول زمان ایجاد شده و تقویت میشوند و تغییر آنها دشوار است. سعی نکنید یکباره تمام رفتارهای ناسالم خود را اصلاح کنید و باری سنگینتر از توان خود را بردارید. روی تغییر هر بار یک رفتار تمرکز کنید.
مراقب خودتان باشید
درست غذا بخورید، به اندازه کافی بخوابید، آب زیاد بنوشید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید. با انجام فعالیتهای مثل یوگا، قدمزدن، رفتن به باشگاه یا ورزش کردن از داشتن ذهن و بدن سالم اطمینان حاصل کنید. به صورت منظم به تعطیلات بروید یا از کار مرخصی بگیرید و خود را در کار غرق نکنید. هر چقدر هم که زندگیتان شلوغ شد، زمانی را برای خودتان کنار بگذارید، حتی برای کارهایی ساده مثل خواندن یک کتاب خوب یا گوش دادن به موسیقی مورد علاقهتان.
دستتان را به سوی دیگران دراز کنید
پذیرفتن کمک از سوی یک دوست یا یکی از اعضای خانواده برای حمایت میتواند قابلت شما را در مدیریت استرس بهبود بخشد. اگر احساس فشار استرس مدتهاست که ادامه دارد، میتوانید با یک روانشناس صحبت کنید. روانشناس میتواند به شما کمک کند که بهتر استرستان را مدیریت کنید و رفتارهای ناسالمتان را تغییر دهید.
لینک کوتاه خبر: farda.fr/002rN6
لینک منبع: