فقط کار نکنید!

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۶
22:8
شکیبا نعیمی

Image result for ‫عکس فقط کار نکنید!‬‎

 

فقط کار نکنید!

«ارنست رادرفورد» دانشمند مشهور نیوزلندی، شب هنگام وارد آزمایشگاه خود در دانشگاه منچستر شد و دید که یکی از دانشجویانش هنوز پشت دستگاه نشسته و کار می کند!

رادرفورد با تعجب از او پرسید: این وقت شب اینجا چه کار می کنی؟

دانشجو پاسخ داد: استاد دارم کار می کنم. 

رادرفورد پرسید: پس روز چه کار می کنی؟!

دانشجو به امید تحسین استاد پاسخ داد: روزها هم کار می کنم. 

چهرۀ رادرفورد در هم فرو رفت و بعد از لحظه ای سکوت، به دانشجویش گفت: گوش کن پسر، پس تو کی فکر می کنی؟

 

لازمۀ رشد، تفکر است.

هلن کلر

 

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

درددل های من با خــــــــــــدا

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۵
23:13
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫عکس خدا و بنده‬‎

 

گفتم: خسته ام.

گفت: از رحمت خدا ناامید نشوید (زمر - 53).

کفتم: هیشکی نمی دونه توی دلم چی می گذره. 

گفت: خدا حائل است بین انسان و قلبش (انفال - 24).

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. 

گفت: ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم (ق-16).

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید: 

 

لـــــــــــــــازم اســـــــــت گـــــــــــــآهی.....

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۴
22:52
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫فکر کردن‬‎

 

لازم است گاهی....

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می خواهی به آن خانه برگردی یا نه؟

لازم است گاهی از عبادتگاهت بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادات و باورهایت چه می بینی، ترس یا حقیقت؟

لازم است گاهی از ساختمانِ اداره بیرون بیایی و فکر کنی که چه قدر شبیه آرزوهای نوجوانی ات است؟

لازم است گاهی درختی یا گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی، ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نــــــــه؟

لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی؛ گوگل و ایمیل و فلان را بی خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید، یا گوش به دردِ دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن پارۀ برقی است یا نه؟

لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی در تقسیم عشق، در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟

لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می شود یا نه؟

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون بیایی و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که سال ها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم، آیا ارزشش را داشت؟

آری - زیبایی در فراتر رفتن از روزمرگی هاست ....

 

کتاب من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون

 

مأموریت نسلی ساختۀ 2 ::))

سه شنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۴
0:18
شکیبا نعیمی

 

Related image

 

براتون پیش اومده که بعد از کمک به دیگران حس خوبی دارید 

خوب این مأموریت نسلی ساخته این هست: 

وقتی هر روز از خواب بیدار میشید همه کارتون رو به عشق خدا انجام بدید 

یه نوع انضباط روحانی داشته باشید 

حتی مشکل و سختی هم به عشق خدا آسون براتون میشه و راه حل براش پیدا می کنید

هم به سلامتی و خودسازی خود فکر کنید هم به دیگران مهربانی و کمک در حد توانتون کنید 

از خانه تا مجازی و واقعیت در حد توانتون به دیگران در حد نیاز کمک کنید 

مثلا در خانه به مادر یا پدر کمک کنید 

در بیرون اگه به سر کار میرید کارتون رو درست انجام بدید

یا مثلا صف نانوایی حق دیگرون رو تو صف رعایت کنید یا کلاس درس به همکلاسی خود احترام و محبت کنید یا به نیازمندی در حد توانتون کمک نقدی کنید یا مثلا اگه لباس نوی اضافه که استفاده نمی کنید مثلا سه تا ازش دارید یکیش رو به دیگری که نیاز داره بدید و  در همه جا کمک کنید

در مجازی پست های خوب برای کمک به مردم بزارید حس خوبی بهتون دست میده اگه شوخی گذاشتید در حد احترام و سازنده شوخی کنید

از وقتتون درست استفاده کنید

به عشق خدا کارتون رو هر روز شروع کنید 

انضباط روحانی داشته باشید: مثلا فردا به عشق خدا بلند بشید اول تخت خواب و جاتون رو خوب مرتب کنید چون اگه اولین کارتون رو خوب انجام بدید بقیه کارها درست انجام میدید و شب به موقع بخوابید خواب لازم برای سلامتی شما خوب هست که تمرکز داشته باشید و خواب کافی باعث میشه سرحال باشید و  بتونید انرژی خوبی به دیگرون بدید 

و وقتی از خونه یا کار یا مجازی یا هر جا یا کنار دوستان  که وقتی زندگی قشنگتون رو شروع کردید سعی کنید به یه کار مفید در روز انجام بدید حس خوبی دارید به دیگرون کمک می کنید و مفید هستید به دیگران که میشناسید سلام بدید با روی شاد به همه انرژی خوب بدید در حد نیاز که به کمک شما نیاز هست کمک کنید به همه محبت کنید 

 

پس مأموریت نسلی ساخته 2:

شما به عنوان نسلی ساخته و نماینده های خدا هدفتون  کمک و مهربانی و شاد کردن دیگرون در حد توانتون و استعدادتون با خلاقیت خودتون هست و انرژی خوب به دیگرون هست

 

یعنی تک تکمون انرژی مثبت رو افزایش دهیم....

برچسب‌: مأموریت , نسلی , ساخته

بندگی کن

دوشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۳
23:23
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫عکس بندگی کن‬‎

 

بندگی کن

به خدا گفتم: «خدا جون! بیا دنیارو قسمت کنیم! آسمون واسۀ من، ابرهاش مال تو؛ دریا مال من، موج هاش مال تو؛ ماه برای من، خورشید برای تو.»

خدا خندید و گفت: «تو بندگی کن، همۀ دنیا مال تو ... من هم مال تو!»

 

هر که در حافظۀ چوب ببیند باغی 

صورتش در وزش بیشۀ شور، ابدی خواهد ماند. 

هر که با مرغ هوا دوست شود 

خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود. 

سهراب سپهری

 

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

زیست شناسی کنکور

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۲
23:28
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫سوال کنکوری‬‎

 

زیست شناسی کنکور

آموزش مفهومی زیست شناسی و تست های کنکور

به لینک منبع زیر مراجعه کنید: 

کلیک کنید

 

برچسب‌: کنکوری , نسلی , ساخته

مأموریت نسلی ساخته :)

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۲
16:57
شکیبا نعیمی

 

Related image

 

((در هر سال بهتر هست عید یا مناسبتها یا هر موقع برای افزایش پرستش خدا و خودسازی یاد خــــــــــدای مهربون انسانها حضرت نوح (ع) رو به هر طریق مثلا عکس نوشته، شعر، دلنوشته، موزیک ، انیمیشن، فیلم ، کتاب یا هر چی چه در مجازی چه در واقعی یادآوری کنیم که حضرت نوح (ع) زمان خودش مردم رو به یکتاپرستی و خداپرستی دعوت می کرد اما قومش او را تکذیب کردند و به راه انحراف می رفتند و مردم بر سر سرپیچی از فرمان حضرت نوح (ع) با بلایایِ طبیعی طوفان و سیل هلاک شدند))
 

 

برچسب‌: مأموریت , نسلی , ساخته

مـــــــــــــن خودم هستم

شنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۱
22:35
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫خودم هستم‬‎

 

مـــــــــــــن خودم هستم

روزی با دوستم از کنار یک دکۀ روزنامه فروشی رد می شدیم دوستم روزنامه ای خرید و مؤدبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد!

همان طور که دور می شدیم، به دوستم گفتم: «چه مرد عبوس و تُرش رویی بود.»

دوستم گفت: «او همیشه این طور است!»

پرسیدم: «پس چرا تو به او احترام می گذاری؟!»

دوستم با تعجب گفت: «چرا باید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد؟!»

 

هرگز فراموش نکنید که شما منحصر به فرد به دنیا آمده اید. 

جان میسون

 

کتاب من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

هــــدیۀ خدا

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۹
23:33
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫خدا‬‎

 

هــــدیۀ خدا 

«بابی کُنسویلو» با مقداری پول برای بردن پسرش به سینما از خانه خارج شد. پسربچه بسیار خوشحال بود و دائم می پرسید که بابا چه موقع به سینما می رسیم. همین که به یک چراغ قرمز رسیدند، گدایی را دیدند که کنار خیابان نشسته بود، اما هیچ چیز از رهگذران طلب نمی کرد!

بابی صدایی را در قلب خود شنید که می گفت: تمام پولی را که همراه داری به او بده. 

بابی ابتدا به صدا اعتنایی نکرد، ولی باز آن صدا جمله اش را تکرار کرد. 

این بار بابی با تعجب و حالتی خاص به صدا گفت: من به پسرم قول داده ام که به سینما ببرمش. 

آن صدا پافشاری کرد که همۀ پولت را به او بده!

- می توانم نصف آن را به او بدهم و با نصف دیگرش پسرم تنها به سینما برود و من نیز بیرون سینما منتظرش بمانم. 

اما آن صدا که نمی خواست جر و بحث کند، فقط گفت: همه را بده!

بابی که حتی وقتی توضیح دادن به پسرش را نیز نداشت، اتومبیلش را نگه داشت و تمام پولی را که به همراه داشت به آن گدا داد. 

گدا سرش را بالا آورد، لبخندی زد و به بابی گفت: خداوند وجود دارد و خودش این موضوع را به من نشان داد. امروز، روز تولد من است. من هم غمگین و هم شرمنده از این بودم که همیشه باید گدایی کرده و صدقه بگیرم. به همین خاطر با خود عهد کردم که امروز هیچ نخواهم و فکر کردم که اگر خدایی وجود دارد، حتماً هدیه ای به من خواهد داد....

 

رحمت خدا ممکن است تأخیر داشته باشد، اما حتمی است. 

آنتونی رابینز 

 

کتاب من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور:

امیررضا آرمیون 

 

 

مسئولیت پذیری یک مدیر

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۸
22:2
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫مسئولیت پذیری یک مدیر‬‎

 

مسئولیت پذیری یک مدیر 

در یک شرکت بزرگ تولیدی، مدیر بخش فروش بابت میزان فروش بسیار کم کارمندان خود به آنان پرخاش کرد و گفت: «تا دلتان بخواهد بازدهی کمی داشتید و عذر و بهانه فراوان! اگر نمی توانید از عهدۀ کارتان بربیایید، گمان می کنم کسان دیگری باشند که منتظر فرصتند تا محصولات ارزشمندی را که شما افتخار ارائه شان را داشته اید، بفروشند.»

سپس رو کرد به فردی که به تازگی استخدام شده بود و از او پرسید: «اگر یک تیم فوتبال ببازد چه می شود؟ مطمئنا بازیکن ها را عوض می کنند. درست است؟!»

سنگینی سؤال باعث چند ثانیه سکوت شد. سپس آن جوان تازه استخدام شده پاسخ داد: «راستش قربان، اصولاً اگر کل تیم مشکل داشته باشید، معمولا مربی جدید می گیرند!!»

 

مربی معمولی، حرف می زند؛

مربی خوب، توضیح می دهد؛

 مربی عالی، نشان می دهد؛

و مربی خیلی عالی، الهام بخش است. 

ویلیام ادوارد

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

 

درک متقــــــــابل

دوشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۶
23:37
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫درک کردن‬‎

 

درک متقــــــــابل 

ماهیِ توی آکواریوم، هی می خواست یه چیزی بهم بگه! تا دهنشو وا می کرد، آب می رفت تو دهنش و نمی تونست بگه. دست کردم توی آکواریوم، درش آوردم و شروع کرد از خوشحالی بالا و پایین پریدن!

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو ...

این قدر بالا و پایین پرید تا خسته شد و خوابید. 

دیدم بهترین موقع ست که تا خوابه، دوباره بندازمش توی آب؛ ولی الان چند ساعته بیدار نشده .... !

یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده و خودشو زده به خواب!

نتیجه: 

این داستان مصداق رفتار بعضی از آدم هایی است که کنار ما هستند؛ دوستشان داریم و دوستمان دارند، ولی ما را نمی فهمند و فقط توی دنیای خودشان خیال می کنند که بهترین رفتار را با ما می کنند!

 

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

به تدبیرش اعتماد کن

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
23:31
شکیبا نعیمی

 

Image result for ‫به تدبیرش اعتماد کن‬‎

 

به تدبیرش اعتماد کن 

آتشی نمی سوزاند «ابراهیم» را 

و دریایی غرق نمی کند «موسی» را 

کودکی مادرش او را به دست موج های نیل می سپارد، تا برسد به خانۀ فرعونِ تشنه به خونَش ..

دیگری را برادرانش به چاه می اندازند، سر از خانۀ عزیز مصر در می آورد. مکر زلیخا زندانی اش می کند، اما عاقبت بر تخت مُلک می نشیند...

از این قِصَص قرآنی هنوز هم نیاموختی؟ که اگر همۀ عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد، نمی توانند. 

او که یگانه تکیه گاه من و توست!

پس:

به تدبیرش اعتماد کن. 

به حکمتش دل بسپار. 

به او توکل کن. 

و به سمت او قدمی بردار، تا ده قدم آمدنش به سوی خود را به تماشا بنشینی....

 

کتاب من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیرضا آرمیون 

 

 

سوالات استخدامی

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
23:13
شکیبا نعیمی

 

38- کدام گزینه از نظر نگارش صحیح است؟

1) اگر چه بارها گفته ام ولی باز هم می گویم. 

2) با آن که گناهکاریم، به تو رو می آوریم. 

3) با این که زبان تنبلی را می دانست، اما چندان نکوشید. 

4) هر چند که محبّت کرده اید، لیکن باز هم محبّت کنید. 

39- به کار بردن تنوین در کدام مورد جایز است؟

1) تقریباً

2) گاهاً

3) دوّما 

4) ناچاراً

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید: 

 

موضوعات مرتبط: کنکوری‌های نسلی ساخته
برچسب‌: کنکوری , نسلی , ساخته

آموزشگاه نسلی ساخته

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
21:23
شکیبا نعیمی

 

 

Image result for ‫آموزشگاه اینترنتی‬‎

 

در آموزشگاه نسلی ساخته به این شکل هست که هر کس هر هنر یا شغلی رو بلد هست با دستمزد به کاربران نسلی ساخته آموزش بده حالا یا نویسنده نسلی ساخته هستید یا اگه کاربر عادی هستید با ایمیل sh60n@yahoo.com هماهنگ کنید برای اینکه آموزشتون رو برای تبلیغ  در نسلی ساخته بزارید اگه نویسنده نیستید یا اگه نویسنده نسلی ساخته هستید خودتون بزارید  مثلا یکی خیاطی بلد یکی آرایشگری یکی حسابداری یکی نقاشی ... در نسلی ساخته تبلیغ آموزش و قیمتش و راه ارتباطیش رو بگه تا کاربر باهاش هماهنگ کنه حالا حضوری یا اینترنتی بستگی به خودتون و کاربر داره آموزش ببینه بستگی  به خلاقیت شما داره 

 

موفق باشید....

موضوعات مرتبط: آموزشگاه نسلی ساخته

خدمات نسلی ساخته

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
21:15
شکیبا نعیمی

Image result for ‫خدمات‬‎

 

 

خدمات نسلی ساخته به این شکل هست که شما اگه کاری یا هنری رو بلد هستید مثل تایپ یا حسابداری یا عکس درست کردن با فتوشاپ و نقاشی یا مشاوره یا آموزش درسی و هر چی که در پست ثابت کلیک کنید  هست در نسلی ساخته خدمتی به بشریت با هماهنگی خودتون با کاربر بکنید یعنی مثلا اگه تایپ بلد هستید تبلیغ کنید در نسلی ساخته که خدمات تایپ انجام میدید اگه حالا نویسنده نسلی ساخته هستید یا کاربر عادی در وب نسلی ساخته خدماتتون رو با راه ارتباطیتون رو تبلیغ کنید  و کاربر در نسلی ساخته یا راه های ارتباطی با شما هماهنگ می کنه شما خدمات خودتون رو همراه با راه ارتباطی در نسلی ساخته تبلیغ می کنید و هماهنگی با کاربر هم با خودتون و فقط باید کیفیت کارتون و قیمت مناسب رو مد نظر داشته باشید و با کاربر قیمت ها رو هماهنگ کنید می تونید یه تست بدید یا بیانه ای اول کارتون بدید....

باید خلاقیت داشته باشید...

 

 

 

 

موضوعات مرتبط: خدمات نسلی ساخته
برچسب‌: خدمات , نسلی , ساخته

فروشگاه نسلی ساخته

یکشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۵
21:7
شکیبا نعیمی

 

 

Related image

 

در فروشگاه نسلی ساخته شما نویسنده نسلی ساخته  یا کاربر عزیز  چیزهایی که برای فروش دارید مثل کارهای هنری و نقاشی و لباس و هر چی برای فروش دارید  رو برای تبلیغ کارتون عکسش در این قسمت موضوع  میزارید و راه های ارتباطیتون مثلا تلگرام یا ایمیل یا هر چی میزارید که مشتری با هاتون هماهنگ کنه ....

یا کاربران به ما بگند که براشون تبلیغ کنیم 

نویسنده های وبلاگ نسلی ساخته خودشون تبلیغاتشون رو  بزارند کاربران آثار فروشیشون رو برای تبلیغ  کارشون به ایمیل sh60n@yahoo.com برای ما بفرستند تا ما بزاریم در وبلاگ و تبلیغ براشون بشه لطفا هنگامی که کاربری که نویسنده نیست کارش رو می فرسته راه ارتباطی مثلا تلگرام یا ایمیل یا شماره تماسی برای ارتباط و هماهنگی با مشتری بزاره 

در نسلی ساخته دیده بشید  و تبلیغ و رشد استعدادتون از ما ولی کیفیت و امنیت و اعتماد مشتری از شما 

 

موفق باشید..

 

 

موضوعات مرتبط: فروشگاه نسلی ساخته
برچسب‌: فروشگاه , نسلی , ساخته

صورتحسابی برای آیندگانتان

شنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۴
22:13
شکیبا نعیمی

 

 

Image result for ‫نسل آینده‬‎

 

 

صورتحسابی برای آیندگانتان

یکی از غذاخوری های بین راه، بر سر در ورودی اش با خط درشت نوشته بود: 

«شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوۀ  شما دریافت خواهیم کرد!»

راننده ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد رستوران شد. ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد. 

بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود؛ ولی دید که پیشخدمت با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است. با تعجب گفت: «مگر شما ننوشته اید پول غذا را از نوۀ من خواهید گرفت؟!»

پیشخدمت با لبخند جواب داد: «چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت؛ ولی این صورتحساب برای مرحوم پدربزرگ شماست!»

نتیجه:

این داستان، حقیقتی را در قالب طنز بیان می کند که کاملا مصداق دارد .....! ممکن است ما کاری را انجام دهیم که آیندگان مجبور به پرداختن بهای آن شوند.

 

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

 

من هستم، چون ما هستیم

جمعه ۱۳۹۸/۰۳/۰۳
23:38
شکیبا نعیمی

 

 

Image result for ‫مهربانی‬‎

 

من هستم، چون ما هستیم

یک پژوهشگر انسان شناس در آفریقا، به تعدادی از بچه های بومی یک بازی را پیشنهاد کرد. او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت: «هر کسی که زودتر به آن سبد برسد، میوه های خوشمزه را برنده می شود.» 

هنگامی که او فرمان دویدن را داد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویدند و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند. 

وقتی پژوهشگر علت این رفتار آنها را پرسید و گفت: «در حالی که یک نفر از شما می توانست به تنهایی همۀ میوه ها را برنده شود، چرا از هم جلو نزدید؟»

آنها گفتند: «اوبونتو»؛ به این معنا که «چگونه یکی از ما می تواند خوشحال باشد، در حالی که دیگران ناراحتند؟!»

 

در عالم چیزی بالاتر از محبت و مهربانی نمی بینم. 

بتهوون

من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز 

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون

 

سن ژان پیه دوپور

جمعه ۱۳۹۸/۰۳/۰۳
22:36
شکیبا نعیمی

 

 

Related image

 

 

سن ژان پیه دوپور 

دسته ای نقابدار همراه گروهی موسیقی، در خیابان سن ژان پیه دوپور جمع شده بودند. همگی لباس های سرخ، سبز و سفید رنگ بر تن داشتند؛ رنگ هایی که در ناحیۀ باسک فرانسه متدوال بود. یکشنبه بود. دو روز اخیر را مشغول رانندگی بودم و اینک از آن جشن لذت می بردم. اما اینک زمان ملاقات من با خانم لورد فرا رسیده بود. در حالی که می کوشیدم با اتومبیل را هم را در میان جمعیت پیش بگیرم، دشنام هایی را می شنیدم که به زبان فرانسه نثارم می شد. اما سرانجام موفق شدم خود را به بخشی از قدیمی ترین قسمت شهر برسانم که خانم لورد در آن جا زندگی می کرد. حتی در این ارتفاع از کوه های پیرنه نیز هوا گرم بود و هنگامی که از اتومبیل پیاده شدم، خیس عرق بودم. 

در زدم. دوباره در زدم ولی هیچ کس جوابم را نداد. برای بار سوم در زدم و باز هم کسی جوابم را نداد. نگران و سردرگم بودم. همسرم گفته بود باید درست در همان روز به آن جا برسم ولی هر چه در زدم کسی پاسخ نداد. فکر کردم. شاید خانم لورد برای دیدن جشن بیرون رفته است و در ضمن این احتمال را نیز در نظر گرفتم که شاید به موقع نرسیده ام و او هم تصمیم گرفته با من ملاقاتی نداشته باشد. انگار سفرم در طول جادۀ سانتیاگو قبل از آغاز به اتما رسیده بود.

ناگهان در باز شد و کودکی بیرون پرید. یکه خوردم و با زبان دست و پا شکستۀ فرانسه از او سراغ خانم لورد را گرفتم. کودک لبخندی زد و به طرف خانه ای اشاره کرد. و آن جا بود که متوجۀ اشتباهم شدم: آن در به حیاط بزرگی باز می شد که دور تا دورش خانه هایی بالکن دار و قرون وسطایی به چشم می خوردند. در باز بود و حتی به فکر نرسیده بود دستگیرۀ آن را بچرخانم.

دوان دوان وارد....

 

ادامه دارد....

سفر زیارتی

پائولو کوئیلو 

مترجم: میترا میرشکار 

 

 

 

دلی مهربان و بزرگ

پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۳/۰۲
23:1
شکیبا نعیمی

 

 

 

 

Image result for ‫عکس دلی مهربان و بزرگ‬‎

 

 

دلی مهربان و بزرگ 

دختر کوچکی به مهمانشان گفت: «می خوای عروسک هامو ببینی؟»

مهمان با مهربانی جواب داد: «آره عزیزم»

دخترک دوید و همۀ عورسک هایش را آورد. بعضی از آنها خیلی بانمک بودند. در بین آنها یک عروسک «باربی» هم بود. 

مهمان از دخترک پرسید: «کدموشونو بیشتر از همه دوست داری؟» و پیش خودش فکر کرد که دخترک حتما می گوید «باربی»؛ اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت: «اینو بیشتر از همه دوست دارم.»

مهمان با کنجکاوی پرسید: «این که زیاد خوشگل نیست!»

دخترک جواب داد: «آخه اگه منم دوستش نداشته باشم، دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه  و دوستش داشته باشه؛ اون وقت دلش می شکنه...»

 

مهربانی را از کودکی آموختم که برای شیرین کردن آب دریا، آب نباتش را به دریا پرتاب کرد....

رالف اسکات

کتاب من و ما!

داستانهای کوتاه و شگفت انگیز

جلد یکم 

مترجم و گردآور: 

امیررضا آرمیون 

 

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir