درک متقــــــــابل
![]()
درک متقــــــــابل
ماهیِ توی آکواریوم، هی می خواست یه چیزی بهم بگه! تا دهنشو وا می کرد، آب می رفت تو دهنش و نمی تونست بگه. دست کردم توی آکواریوم، درش آوردم و شروع کرد از خوشحالی بالا و پایین پریدن!
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو ...
این قدر بالا و پایین پرید تا خسته شد و خوابید.
دیدم بهترین موقع ست که تا خوابه، دوباره بندازمش توی آب؛ ولی الان چند ساعته بیدار نشده .... !
یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده و خودشو زده به خواب!
نتیجه:
این داستان مصداق رفتار بعضی از آدم هایی است که کنار ما هستند؛ دوستشان داریم و دوستمان دارند، ولی ما را نمی فهمند و فقط توی دنیای خودشان خیال می کنند که بهترین رفتار را با ما می کنند!
من و ما!
داستانهای کوتاه و شگفت انگیز
جلد یکم
مترجم و گردآور:
امیررضا آرمیون
