آن چـــــــــــه را که می توانید تغییر بدهید...
آن چه را که می توانید تغییر بدهید، و
آن چه را که نمی توانید به حال خود رها کنید
زمان کوتاه است. این هم یکی از آن واقعیت هایی است که از آن راه فراری ندارید. اگر زمان کوتاه است، عاقلانه این است که آن را تلف نکنید. حتی لحظه ای از آن را به بطالت نگذرانید. من به این نتیجه رسیده ام که موفق های روزگار کسانی هستند که از زندگی راضی اند و از آن انرژی می گیرند. آنها با رعایت این قاعده ی ساده به این مهم دست پیدا می کنند. آنها به چیزهایی توجه دارند که توان کنترل آنها را دارند. بقیه ی کارها را رها می کنند.
اگر کسی مستقیما از شما کمک می خواهد، این کاری است که می توانید بکنید - و یا اگر نخواستید، می توانید آن را انجام ندهید. اگر همه ی مردم جهان از شما کمک بخواهند، ممکن است نتوانید برای شان کاری انجام بدهید. این که بی جهت خودتان را شلاق بزنید و زیر فشار بگذارید کاری مفیدی صورت نمی دهید، وقت خود را تلف می کنید. البته نمی گویم کاری برای کسی انجام ندهید و یا به نیازمندان بی اعتنایی کنید. در مواقعی، کاملا عکس این را می گویم. اما زمینه هایی هستند که در آن تأثیرگذار هستید، و زمینه هایی هم وجود دارند که در آن کاری از شما ساخته نیست.
اگر اوقات خود را صرف انجام دادن کارهایی بکنید که هرگز تغییر نخواهند کرد، زندگی را مثل برق و باد پشت سر می گذارید، بی آن که کار مفیدی صورت بدهید. از سوی دیگر، مصمم شوید به کارهایی بپردازید که توان تغییر دادن آنها را دارید. به زمینه هایی توجه کنید که کار مفیدی در آن تفاوتی ایجاد کنید. در این صورت، زندگی تان سرشارتر می شود و شما به موفقیت های بیش تری دست پیدا می کنید. و جالب این جاست که زندگی هر قدر سرشارتر شود، شما فرصت بیش تری پیدا می کنید.
مسلما، اگر شمار کثیری از ما به دور هم جمع شویم و همکاری کنیم، می توانیم کارهای بزرگی انجام بدهیم. اما من در این جا درباره شخص شما حرف می زنم.
مصمم شوید به کارهایی بپردازید که توان
تغییر دادن آن ها را دارید.
به زمینه های توجه کنید که می توانید
در آن ها تفاوتی ایجاد کنید.
درباره ی این حرف می زنم که از شما به تنهایی چه کارهایی ساخته است.
اگر گوش یک رییس جمهور یا یک نخست وزیر را داشته باشید، ممکن است بتوانید با وضع سیاست هایی، همه ی ملت را متحول کنید. اگر گوش یک ژنرال را داشته باشید، ممکن است بتوانید جنگی را به سود خود تعبیر بدهید. اگر گوش یک سردبیر را داشته باشید ممکن است بتوانید اسم تان را در مجلات بنویسید. اگر گوش یک سرگارسون را داشته باشید، ممکن است بتوانید میز خوبی در رستوران داشته باشید. خیلی چیزهای دیگر. اما گوشی که شنوای نظرات شما باشد، کدام است؟ چه نفوذی دارید و تحت تأثیر این نفوذ چه کارهایی می توانید انجام بدهید؟
اغلب اوقات، تنها گوش شنوایی که داریم گوش خودمان است. تنها کسی را که می توانیم قطعا روی او نفوذ کنیم، خودمان است. و تنها کسی را که به واقع می توانیم تغییر دهیم، باز خودمان است. بسیار جالب است. چه فرصتی مناسبی برای این که کار خوبی صورت دهیم. چه فرصت مناسبی که اهتمامی بکنیم. با خود بودن فرصت مناسبی است تا برای کسانی که گوش شنوا ندارند حرف نزنیم. مجبور نیستیم زمان، انرژی و منابع خود را صرف کسانی کنیم که نمی توانیم آنها را تغییر بدهیم. اما با تغییر دادن خود می توانیم از نتیجه مطمئن باشیم.
قوانین زندگی
ریچارد تمپلار
مهدی قراچه داغی
