حکایت

شنبه ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
0:20
عیسی

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن دختری پیدا کرد..

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است..

پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود..

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد...

پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است...

 اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد...

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است...

پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست ..

که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد...

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است..

پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود ...

که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد..

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد..

پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی...

 عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد..

                                                                                  احمد_شاملو

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir