گفتگوی ابراهیم با ستاره پرستان

چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
9:35
شکیبا نعیمی

 

 

Image result for ‫حضرت ابراهیم با ستاره پرستان‬‎

 

گفتگوی ابراهیم با ستاره پرستان 

ابراهیم با شور و نشاط قدم می زد، ناگاه هیاهوی جمعیتی نظرش را جلب کرد، به سوی آن جمعیّت رفت، ناگاه دید آنها با کمال ادب در کنار هم ایستاده اند و در برابر ستارۀ زهره که در کنار ماه دیده می شود، تعظیم می کنند، و آن را می پرستند. 

ابراهیم (ع) افسوس خورد که چرا گروهی نادان، به جای خدای بی همتا، ستاره ای را می پرستند، به آنها نزدیک شد و در این فکر فرو رفت که چگونه آنها را از گمراهی نجات دهد، نزد آنها رفت و در ظاهر با آنها هم عقیده شد (ولی از روی انکار و استفهام) گفت: «آری همین خدا است.»

ستاره پرستان او را به جمع خود پذیرفتند، و از اینکه یک نوجوان، آیین آنها را پذیرفته شادمان شدند، ابراهیم همچنان در ظاهر در صف آنها بود و در انتظار فرصت به سر می برد، هنگامی که ستارۀ زهره کم کم ناپدید شد، ابراهیم (ع) فرصت را به دست آورد و گفت: 

«نه! این ستاره خدا نیست، زیرا خدا یک وجود ثابت است، نه در حال حرکت و تغییر (چرا که هر حرکت و تغییری، حرکت دهنده و تغییر دهنده می خواهد) من از عقیدۀ شما استعفا دادم.»

همین بیان شیوا و استوار ابراهیم، ستاره پرستان را در شک و تردید افکند. 

 

در بخش بعد با گفتگوی ابراهیم با ماه پرستان آشنا خواهید شد..

 

کتاب قصّه های قرآن 

به قلم روان 

محمد محمدی اشتهاردی

برچسب‌: قصه , قرآن

(( به کمپین نسلی ساخته خوش اومدید )) با مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم برای بهتر باز شدن وبلاگ استفاده کنید :) (( وبی برای خدمت به بشریت )) برای تبادل لینک و نویسندگی وب پیام بگذارید آدرس وبتون هم حتما بذارید ...
آدرس اینستاگرام خدمات تایپ و نقاشی :
https://www.instagram.com/kh.type.paint
برای مطالعه اهداف نسلی ساخته به پروفایل نسلی ساخته مراجعه کنید لینک منبع زیر :
http://naslisakhte.blogfa.com/profile

کپی رایت © 2019 - 2025 *** کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه *** ✔️
Theme By Avazak.ir