«آنطوری که می توانی باشی»

«آنطوری که می توانی باشی»
نیکی آن نیست که ثروت خود را با
دیگران قسمت کنی، بلکه آن است که
غنای درونی انسانی را بر آنها آشکار کنی
«آن طوری که می توانی باشی»
نقاش دوره گردی برای یافتن چند نمونه کاری در یکی از روستاهای بین راه توقف می کند. یکی از نخستین مشتریان او مرد مستی بود که علیرغم صورت کثیفّ نتراشیده و لباس های گل آلود، با وقار و متانتی که در خود سراغ داشت، مقابل نقاش می نشیند.
پس از آنکه نقاش بیشتر از معمول بر روی چهرۀ او کار می کند، تابلو را از روی سه پایه بر می دارد و به طرف او دراز می کند.
مرد مست هاج و واج، به مرد خوش لباس و خوش روی تابلو نگاه می کند و می گوید: «این که من نیستم»
نقاش پاسخ می دهد: «من شما را آن طوری که می توانید باشید، کشیده ام.»
کتاب شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید 4
جانب عشق عزیز است
فرومگذارش
مسعود لعلی
